سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر بختیارى را بخت برگشتنى است ، و آنچه برگشت پندارى نبوده و نیست . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :4
بازدید دیروز :7
کل بازدید :367779
تعداد کل یاداشته ها : 205
103/1/9
8:52 ع
دکتر عصام العماد، شیعه‌شناس، متخصص در علم رجال و حدیث و تاریخ، مدرس مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام و فارغ‌التحصیل دانشگاه‌های مذاهب عربستان سعودی است. وی که خود زمانی پیرو وهابیت بوده و به مذهب تشیع گرویده است، در گفت‌وگوی تفصیلی به تشریح شکل‌گیری فرقه وهابیت و افشای ماهیت آن پرداخته است.
وی با بیان این که مبنای فقهی وهابیون بسیار مصلحتی است، گفت که نگاه فرقه وهابیت فقط در مورد قبور است و انفجار قبوری که در دنیا صورت می‌گیرد ناشی از این تفکر است.
العماد، بزرگ‌ترین مشکل دنیای اسلام را حرکت وهابیت دانست و با بیان این که وهابیون به مقوله‌ای به نام «تقریب مذاهب» اصلا اعتقادی ندارند، پیشنهاد داد که علمای شیعه و سنی در مقابل صدور فتاوی تکفیری وهابیون بیانیه‌ای مشترک صادر کنند.
وی با اشاره به این که فتوای وهابیون ناشی از تاثیرات عناصر اسراییلی در میان آنان است، آن را در راستای متوقف کردن حرکت حزب‌الله لبنان و اخوان المسلمین دانست.
دکتر عصام العماد که یمنی‌الاصل و 39 ساله است و تحصیلات خود را در دانشگاه‌های عربستان گذرانده و روزی خود در زمره پیروان وهابیت بوده و امروز به عنوان یک شیعه‌شناس در ایران به تدریس و تالیف مشغول است، در گفت‌وگویی تفصیلی با خبرنگار فقه و حقوق خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) اظهار داشت: صدور فتوای تکفیری 38 نفر از علمای وهابی عربستان چیز غریب و جدیدی نیست؛ چرا که وقتی ما به تاریخ وهابیت از بدو تأسیس آن نگاه می‌کنیم، مشاهده می‌کنیم که وهابیت در بستر تکفیر به وجود آمده و بر طبق آن رشد و حرکت کرده است.
وی گفت: گمان نمی‌کنم هیچ مذهبی همانند وهابیت در فضای تکفیری تبلور یافته باشد و متاسفانه این‌گونه تندروی آنان ناشی از جهل به معنی تکفیر و خصوصیات آن است.
العماد اظهار داشت: بنده از آن زمان که به ایران آمدم مشغول تالیف کتب و نقد روش وهابیت شدم که یک نمونه از مناظراتم با یکی از مفتی‌های کویت صورت گرفت و آن در مجموعه کتاب «الزلزال» چاپ شده است که به فارسی نیز ترجمه شده است.
مؤسس فرقه وهابیت اطلاع کاملی از علوم اسلامی چون منطق و اصول و لغت نداشته است
 
وی ادامه داد: شیخ محمد عبدالوهاب مؤسس مذهب وهابیت است و فردی است که در خانواده‌ی علمی رشد و در نزد پدر و برادر خود تحصیل کرده است ولیکن متاسفانه انحرافات بزرگ فکری داشته است.
معتقدم شیخ عبدالوهاب با دو مشکل بسیار بزرگ دست و پنجه نرم می‌کرد که البته این دو مشکل را از مطالعات مکرر کتاب‌های وی، کشف کرده‌ام. مشکل اول وی کمبود علم بوده است. او اطلاع کاملی از علوم اسلامی چون منطق و اصول و لغت و... نداشته است.
وی گفت: شیخ محمد عبدالوهاب هرگز نتوانسته است تحصیلی کامل و جامع از علوم، در یک دانشگاه معتبر داشته باشد و هرگز نتوانسته به شکلی ملازم نزد شخصیتی علمی تلمذ کند.
عصام العماد افزود: متأسفانه شیخ محمدعبدالوهاب قبل از اینکه تحصیلات خود را به‌طور کامل تکمیل کند، عهده‌دار امر تبلیغ دین شد؛ این در حالی بود که وی دارای روحیه تندرویی بود.
مشکل اساسی و بزرگ موسس وهابیت انحراف سلوکی نبوده بلکه مشکل فکری بوده است
وی مشکل دوم شیخ محمد عبدالوهاب را انحراف فکری و عقیدتی برشمرد و عنوان کرد: مشکل اساسی و بزرگ وی، مشکل فکری بوده است که نمونه چنین مسأله‌ای درمیان خوارج در زمان امام علی علیه‌السلام وجود داشته است.
 
عبدالوهاب علاوه بر شیعه، اهل تسنن معتدل را نیز مورد هجمه قرار داد
 
وی اضافه کرد: از بدو ظهور شیخ محمد عبدالوهاب ما شاهد افکار خطرناکی از وی بودیم که متأسفانه وی فقط بر ضد شیعه عمل نکرد بلکه تمام اهل تسنن مخلص و معتدل را نیز مورد هجمه فتوایی خود قرار داد.
عصام العماد گفت: شیخ محمد عبدالوهاب معنای حقیقی و ضوابط اصلی تکفیر را پی نبرده بود؛ بنابراین جمع کثیری از مسلمانان شیعه و سنی را داخل در دایره شرک و تکفیر نمود و این همان خطر بزرگ است. وی هرکس که تابع افکارش نبود را ضد توحید می‌انگاشت.
وی ادامه داد: این شخصیت با فکر شخصی خود قواعدی را در زمینه توحید تدوین کرده بود و هر کسی را با این چهارچوب مخالفت یا نقد می‌کرد، کافر می‌شمرد و بر این اساس مشاهده می‌کنیم بزرگان علمی عالم اسلام را رد کرده است؛ مثلا کتاب توحید زمخشری، تفسیر آیات توحید امام فخر رازی و امام ابوحامد غزالی، طبرسی و عسقلانی، ثعلبی و حتی طبری که از علمای بزرگ اهل سنت است، در نظر شیخ محمد عبدالوهاب مصداق کتب مضله است و نویسنده آن کتاب، کافر است.
این محقق تاریخ اسلام خاطر نشان کرد: شیخ محمد عبدالوهاب یک نوع حساسیتی در مساله توحید داشت و درصدد بود با فکر خودش این مساله را حل کند غافل از اینکه کمیتش در این زمینه لنگ بود و او با کارش نه فقط مشکل در عربستان، بلکه در تمام جوامع اسلامی از اندلس تا ایران و پاکستان و در میان تمام فرق اعم از اشعری،معتزله، سلفیه و شیعه و... ایجاد کرد. وی باعث شد جنبش‌های بزرگ اسلامی به چند دستگی مبدل شوند و از حرکت باز ایستند.
موسس وهابیت می‌خواست توحید ساختگی خویش را بر دیگران تحمیل کند
 
عصام العماد تاکید کرد: بنده در صدد این نیستم که نیت شیخ محمدعبدالوهاب را در این کار بیابم؛ چرا که نیت، امری درونی و فقط خداوند متعال از آن مطلع است. آنچه برای من مسلم است، این است که شیخ با عملکردش می‌خواست توحید ساختگی خویش را بر دیگران تحمیل کند، بدون اینکه درک جامعی از آن داشته باشد. او به قدری تعصب داشت که در نامه‌های خویش به دیگران، آنان را مشرک خطاب می‌کرد و می‌گفت (من محمد عبدالوهاب الی المشرکین). وی معتقد بود جان و مال و زنان مخالفش برای طرفدارانش مباح است.
وی ادامه داد: حتی شیخ سلیمان عبدالوهاب برادر شیخ محمد عبدالوهاب نیز به مقابله با او پرداخت و روزی به او گفته بود«تو هرگز کتاب‌هایی را که خوانده‌ای به درستی درک نکرده‌ای».
وی تاکید کرد: بسیاری از مسایلی را که شیخ محمدعبدالوهاب متعرض آن شده است، به قدری تند است که بسیاری معتقدند «ابن تیمیه» که او هم یکی از شخصیت‌های افراطی در تاریخ بوده است، از وی معتدل‌تر بوده است؛ چرا که در باب بدعت، کثیری از امور هستند که شیخ محمد عبدالوهاب آن را داخل در شرک دانسته، ولی «ابن تیمیه» چنین نکرده است.
دکتر عصام العماد، فتوای تکفیری 38 تن از علمای وهابی را متأثر از فتاوای شیخ محمد عبدالوهاب عنوان و اضافه کرد: تا زمانی که راه حلی برای این معضل نیابیم، مشکل جهان اسلام حل نخواهد شد.
بزرگ‌ترین مشکل دنیای اسلام حرکت وهابیت است
 
وی گفت: شیخ محمدسعید رمضان لوطی که از فقهای بزرگ است، گفته بود «حدود 200 متفکر اسلامی از سراسر جهان اجتماعی تشکیل دادیم تا مشکلات جهان اسلام را بیابیم و حل کنیم. پس از بحث به این نتیجه رسیدیم که بزرگ‌ترین مشکل که دنیای اسلام با آن دست و پنجه نرم می‌کند حرکت وهابیت است.» اینان مشکلاتی در تمام دنیا اعم از آمریکا و فرانسه، آلمان و چین و تمام جاهایی که در آن نفوذ کرده‌اند، ایجاد نموده‌اند.
دکتر العماد از قول دکتر علامه یوسف قرضاوی نقل کرد: در دنیای اسلام کسی اعم از مرده و زنده وجود ندارد مگر اینکه وهابیت کتابی در لعن آن نوشته است چه شیعه باشد چه سنی، چه زیدی و چه...
وی خاطر نشان کرد: به عنوان مثال یک وهابی کتابی در رد سید جمال‌الدین اسدآبادی به نام «تحذیر الامم من کلب العجم = برحذر داشتن امت از ...فارسی» نوشته است. یک وهابی دیگر کتابی در رد صاحب «تفسیر المنار» به نام «صواعق من النار علی صاحب المنار: هجوم شعله‌های آتش بر سر صاحب کتاب المنار» نوشته است. دیگری کتابی به نام «الکلب العالی یوسف القرضاوی: ... بزرگ یوسف قرضاوی» نوشته است.
تمام نوشته‌های آنان فقط و فقط علیه مسلمانان است
 
عصام گفت: بنده قبل از شیعه شدنم نزد فردی به نام «المدخلی» درس می‌خواندم که نزد این شیخ قریب 100 کتاب در لعن و رد بزرگان اسلام اعم از «سید محمد قطب»، «شیخ محمد غزالی»، «آیت‌الله خویی»، «شیخ محمد عبده» و ... وجود داشت. این در حالی است که ما در میان کتب وهابیون کتابی در رد مارکسیست، بودائیسم، بهائیت و تفکرات اسراییلی و آمریکایی نمی‌بینیم. تمام نوشته‌های آنان فقط و فقط علیه مسلمانان است.
فتوای وهابیون ناشی از تاثیرات عناصر اسراییلی در میان آنان است
این، فتوایی است که از قصر سعودی صادر شده است
 
فتوای وهابیون در راستای متوقف کردن حرکت حزب‌الله لبنان و اخوان المسلمین است
 
وی تاکید کرد: فتوای وهابیون ناشی از تاثیرات عناصر اسراییلی در میان آنان است و باید توجه داشت که این فتوایی است که از قصر سعودی صادر شده است زیرا تمام علماء و مفتی‌های عربستان کارگزار حکومت هستند. این فتوا در جهت منافع اسراییل و برای متوقف کردن حرکت حزب‌الله لبنان و حماس و اخوان المسلمین و... صادر شده است.
عصام العماد، ظهور وهابیون معقول در عربستان را از پدیده‌های مبارک یاد کرد و به خبرنگار فقه و حقوق ایسنا گفت: شیخ سلیمان العوده، سردمدار وهابیون معقول از جمله کسانی است که شجاعت نقد شیخ محمد عبدالوهاب را یافت و او را به خطا منتسب کرد.
وی، دلیل تحقق چنین امری را دارای ریشه‌ی تاریخی عنوان کرد و گفت: پس از آنکه بین «ملک فیصل» و «جمال عبدالناصر» درگیری پیش آمد، «ملک فیصل» جهت انتقام‌گیری، جمعی از علمای اهل تسنن مصر از جمله «سید محمد قطب» و «شیخ محمد غزالی» را به عربستان دعوت کرد تا آنان را بر ضد «جمال عبدالناصر» به کار گیرد ولیکن وقتی آنان وارد عربستان شدند چون از تفکرات «سید جمال‌الدین اسدآبادی» و «شیخ محمد عبده» تاثیر پذیرفته بودند، تفکرات «شیخ محمد عبدالوهاب» را مورد انتقاد شدید قرار دادند.
عصام العماد گفت: وقتی اینان وارد عربستان شدند «شیخ ربیع مدخلی» و «بن‌باز» تعبیری کرده و گفته بودند ورود اینان به منزله‌ی بمبی است که موجب انفجار تفکر وهابی خواهد شد.
وی ادامه داد: «سید محمد قطب» پس از محکومیت به اقامت اجباری در عربستان مشغول تدریس شد و شاگردان معقولی چون «سلیمان العوده» را پرورش داد.
درشرایطی که امام علی علیه السلام وعمربن‌خطاب درعربستان نقد می‌شدند،کسی حق نقد عبدالوهاب را نداشت
عصام العماد گفت: من به یاد دارم زمانی در دانشگاه‌های عربستان نقد امام علی علیه‌السلام و حتی عمر بن خطاب به راحتی صورت می‌گرفت ولی هیچ‌کس حق نقد شیخ محمد عبدالوهاب را نداشت. در این ایام با ظهور بزرگانی شجاع چون «سید محمد قطب» و «شیخ محمد غزالی» این وضعیت افول یافت.
وقتی بزرگان وهابی نتوانستند با قدرت علمی«قطب»مقابله کنند،او را به شورش علیه ولی امر خودمتهم کردند
وی ادامه داد: وقتی بزرگان وهابی نتوانستند با قدرت علمی «سید محمد قطب» مقابله کنند، او را متهم کردند به این‌که علیه ولی امر خود شورش کرده است که او نیز در جواب گفته بود اگر ولی امری برای من باشد، او «جمال عبدالناصر» است.
 
حرکت وهابیت در جهت اهداف انگلیس، آمریکا و اسراییل است
  نگاه فرقه وهابیت فقط در مورد قبور است و انفجار قبوری که در دنیا صورت می‌گیرد ناشی از این تفکر است
 
عصام العماد، حرکت وهابیت را در جهت اهداف انگلیس و آمریکا و اسرائیل برشمرد و گفت: این مذهب نگاهش فقط در مورد قبور است و به امور دیگر اهتمام ندارد و معتقدند زیارت قبور شرک است و انفجار قبوری که در دنیا صورت می‌گیرد ناشی از این تفکر است. این تا جایی بوده است که برخی از علماء گفته بودند، گویی شیخ محمد عبدالوهاب در مقبره متولد شده و بنابراین عقده‌ای درونی در این مورد دارد.
وهابیون چون درک درستی از معارف ندارند امور عرفی را داخل در مفهوم بدعت می‌دانند
وی، بنای قبور و اشکال مختلف مقبره را از جمله امور عرفی برشمرد و اضافه کرد: وهابیون چون درک درستی از معارف ندارند امور عرفی را داخل در مفهوم بدعت می‌دانند.
به اعتقاد عبدالوهاب، مشرکین مسلمان از مشرکین دوران پیامبر مانند ابولهب و ابوجهل بدتر و ملعون‌ترند
مدرس مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام گفت: محمد عبدالوهاب آن‌چنان در مورد مسلمانان تندرو بود که در کتاب خود نوشته است مشرکین مسلمان از مشرکین دوران پیامبر مانند ابولهب و ابوجهل بدتر و ملعون‌ترند.
 
مرض تکفیر امری است که باید نسبت به آن هوشیار بود
 
وی تصریح کرد: معتقدم هر جا تکفیری صورت گیرد پس از آن انفجاری در عالم رخ خواهد داد و مرض تکفیر امری است که باید نسبت به آن هوشیار بود.
این محقق و پژوهشگر تاریخ و حدیث تاکید کرد: باید مومنین کاملا مواظب و هوشیار باشند چرا که پشیمانی پس از تحقق مشکلات سودی نخواهد داشت.
وهابیون هرگز در انفجار حرمین عسگریین و کربلا و نجف متوقف نخواهند شد
عصام العماد ابراز عقیده کرد: وهابیون هرگز در انفجار حرمین عسگریین و کربلا و نجف متوقف نخواهند شد بلکه اگر فرصت یابند، حرم دیگر ائمه اطهار را نیز منفجر خواهند کرد.
 
علمای شیعه و سنی در مقابل صدور فتاوی تکفیری وهابیون بیانیه‌ای مشترک صادر کنند
وی پیشنهاد کرد: در مقابل صدور فتاوی تکفیری تمام بزرگان اهل سنت و شیعه در تمام نقاط عالم جمع شوند و بیانیه‌ای در محکومیت چنین اموری صادر کنند چرا که کوتاهی در این کار ضرر را متوجه همگان خواهد کرد. محکومیت مراجع دینی در قم و نجف در این زمینه کافی نیست. 
از یک وهابی معتدل شنیدم که می‌گفت دولت ما ایران است
نباید با وهابیون عکس‌العملی مانند آنان داشت بلکه باید با جدال احسن آنان را مجاب کردعصام العماد اظهار داشت: الحمدالله امروز تمام مسلمانان از شیعه و سنی به جمهوری اسلامی ایران اطمینان دارند و خودم از یک وهابی معتدل شنیدم که می‌گفت دولت ما ایران است. نباید با وهابیون عکس‌العملی مانند آنان داشت بلکه باید با جدال احسن آنان را مجاب کرد. 
در حوزه‌های علمیه ایران فتوایی بر تکفیر اهل سنت ندیده‌ام
وی تعصب شدید وهابیون را یکی از مشکلات بزرگ آنان عنوان کرد و ادامه داد: متاسفانه در تمام دانشگاه‌های عربستان کتاب‌های شیخ محمد عبدالوهاب جزو متون درسی است و از همان ابتدا افکار این شخصیت در وجود دانشجویان مستقر می‌شود لذا به یاد دارم که وقتی در دانشگاه «محمد سعود» درس می‌خواندم قریب هزار رساله دکترا در تکفیر شیعه وجود داشت. این در حالی است که در حوزه‌های علمیه ایرانی ما فتوایی بر تکفیر اهل سنت ندیده‌ام. 
وهابیون به مقوله‌ای به نام «تقریب مذاهب» اصلا اعتقادی ندارند
عصام العماد در ادامه گفت‌وگو با خبرنگار فقه و حقوق خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) اظهار داشت: وهابیون به مقوله‌ای به نام «تقریب مذاهب» اصلا اعتقادی ندارند و «محمد کباری» که یک عالم بزرگ سعودی کتابی فقط در رد تقریب مذاهب نگاشته است و «ابن‌جویری» فتوی بر حرمت خوردن غذای شیعه داده است؛ بنابراین اصلاح آنان کار آسانی نیست. 
مبنای فقهی وهابیون بسیار مصلحتی است
 
وی در عین حال خاطر نشان کرد: متاسفانه مبنای فقهی وهابیون بسیار مصلحتی است به گونه‌ای که اگر مصلحت خود را در ارتباط با شیعه ببینند صدها کتاب در اسلامیت شیعه می‌نویسند.
عصام العماد عنوان کرد: علمای عربستان وقتی دیده‌اند ایران به عنوان رهبر فکری دنیای اسلام شناخته شده است، درصدد هجمه‌ی ایران برآمده‌اند و آنان وقتی انفجارات در کشور خود را دیدند به جهت تحقق چنین انفجاراتی در ایران، با صدور فتواهای تکفیرانه افکار را به چنین سمتی هدایت می‌کنند. 
ایران باید با جمع بین دیپلماسی و دین هوشیارانه در جهت خنثی کردن تحریکات وهابیون برآید
 
وی گفت: جمهوری اسلامی که آراسته به سیاست علوی است باید با جمع بین دیپلماسی و دین هوشیارانه در جهت خنثی کردن تحریکات آنان برآید.
 
شیعه شدنم هدیه‌ی آسمانی بود
دکتر عصام العماد، شیعه شدنش را هدیه‌ی آسمانی برشمرد و گفت: من در نزد «بن‌باز» در عربستان مشغول تحصیل بودم و با خود در این اندیشه بودم که پس از قرن‌ها ارادات خالصانه نسبت به امام علی و امام حسین علیه السلام و دیگر امامان بزرگوار، همچنان در قلوب عده‌ای موج می‌زند و کهنه نشده است و از طرف دیگر نقدهای شدید نسبت به امام علی علیه السلام و امام حسین علیه السلام را در مجالس علمی عربستان مشاهده می‌کردم و می‌دیدم ظلم‌های یزد و معاویه توجیه می‌شود ولی به راحتی امامان شیعه نقد می‌شوند.
 
مشاهده می‌کردم در عربستان کتاب‌هایی در دفاع از یزید و... نوشته شده و هیچ‌گونه انتقادی بر آنان وارد نکرده‌اند
 
وی ادامه داد: بنده مجالسی را مشاهده می‌کردم که به راحتی امام علی علیه السلام را نقد می‌کنند ولی وقتی فضایل امام -که حتی در خود کتاب‌هایشان نیز هست- می‌شنوند، قدرت تحمل ندارند. مشاهده می‌کردم کتاب‌های متنوعی در دفاع از یزید و عمروعاص و... نوشته شده است و هیچ‌گونه انتقادی بر آنان وارد نکرده‌اند.
وی ادامه داد: این‌گونه جریانات باعث شد بر نفسم عتاب کنم و خود را به مطالعه در سیره‌ی اهل بیت علیهم السلام وادار کردم.
مدرس مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام به ایسنا گفت: در شبی از شب‌های ماه رمضان پس از نماز تراویح در مجلسی حاضر شدم که امام علی علیه السلام را در قفس اتهام گذاشته بودند و به تمام عملکرد او بدون دلیل اعتراض می‌کردند و او را خلیفه‌ای عنوان می‌کردند که اگر زودتر کشته می‌شد، آمریکای امروز مسلمان می‌گشت. دیدم آنان امام حسین علیه السلام را سبب‌ساز فتنه بزرگ اجتماعی می‌نامیدند که پس از این جلسه به شدت به مطالعه و تحقیق در زندگی اهل بیت علیهم السلام روی آوردم.
 
پس از مطالعات تخصصی، دریافتم که تمام کارهای امام علی علیه السلام بر طبق عقل و منطق بود
 
  به این نتیجه رسیدم که سخنان وهابیون تماما توجیهات رکیکه و فاقد منطق است
 
وی اذعان کرد: پس از مطالعاتم که به طور تخصصی انجام دادم، یافتم که اتفاقا تمام کارهای امام علی علیه السلام بر طبق عقل و منطق بود و به این نتیجه رسیدم که سخنان وهابیون تماما توجیهات رکیکه و فاقد منطق است. مثلا آنان احادیث فضایل امام علی علیه‌السلام را بی‌اهمیت می‌خواندند ولی نفرین پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در مورد معاویه (خداوند هیچ وقت شکمت را سیر نکند) را از جمله فضایل معاویه می‌دانستند و توجیه می‌کردند مقصود از این حدیث این است که معاویه هیچگاه سیر نشود و بخورد و سلامت پیدا کند.
عصام العماد افزود: شیعه شدن من نه فقط به اراده خودم بلکه با کرامت الهی و عنایت آسمانی تحقق پذیرفت و خداوند را با تمام وجود بر این نعمت عظمی شاکرم و از او می‌خواهم مرا به معارف بیشتری هدایت کند.
 
به دلیل شیعه شدنم هم‌اکنون مورد تکفیر وهابیون هستم
 
وی در پایان خاطر نشان کرد: بنده به دلیل شیعه شدنم هم‌اکنون مورد تکفیر وهابیون هستم.

90/3/29::: 7:50 ع
نظر()
  
  
 
دکتر عصام العماد، شیعه‌شناس، متخصص در علم رجال و حدیث و تاریخ، مدرس مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام و فارغ‌التحصیل دانشگاه‌های مذاهب عربستان سعودی است. وی که خود زمانی پیرو وهابیت بوده و به مذهب تشیع گرویده است، در گفت‌وگوی تفصیلی به تشریح شکل‌گیری فرقه وهابیت و افشای ماهیت آن پرداخته است.
 
وی با بیان این که مبنای فقهی وهابیون بسیار مصلحتی است، گفت که نگاه فرقه وهابیت فقط در مورد قبور است و انفجار قبوری که در دنیا صورت می‌گیرد ناشی از این تفکر است.
العماد، بزرگ‌ترین مشکل دنیای اسلام را حرکت وهابیت دانست و با بیان این که وهابیون به مقوله‌ای به نام «تقریب مذاهب» اصلا اعتقادی ندارند، پیشنهاد داد که علمای شیعه و سنی در مقابل صدور فتاوی تکفیری وهابیون بیانیه‌ای مشترک صادر کنند.
وی با اشاره به این که فتوای وهابیون ناشی از تاثیرات عناصر اسراییلی در میان آنان است، آن را در راستای متوقف کردن حرکت حزب‌الله لبنان و اخوان المسلمین دانست.
دکتر عصام العماد که یمنی‌الاصل و 39 ساله است و تحصیلات خود را در دانشگاه‌های عربستان گذرانده و روزی خود در زمره پیروان وهابیت بوده و امروز به عنوان یک شیعه‌شناس در ایران به تدریس و تالیف مشغول است، در گفت‌وگویی تفصیلی با خبرنگار فقه و حقوق خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) اظهار داشت: صدور فتوای تکفیری 38 نفر از علمای وهابی عربستان چیز غریب و جدیدی نیست؛ چرا که وقتی ما به تاریخ وهابیت از بدو تأسیس آن نگاه می‌کنیم، مشاهده می‌کنیم که وهابیت در بستر تکفیر به وجود آمده و بر طبق آن رشد و حرکت کرده است.

دکتر عصام العماد

دکتر عصام العماد یمنی‌الاصل است و تحصیلات خود را در دانشگاه‌های عربستان گذرانده و روزی خود یکی از پیروان سرسخت وهابیت بوده است. او پس از مدتی با مذهب شیعه اثنا عشری آشنا شد و به این مکتب گروید و امروز به عنوان یک شیعه‌شناس در ایران به تدریس و تالیف مشغول است.


  
  

تأملی در شکل گیری وهابیت و عقاید آن

گروه وهابیت اساساً از نظر افکار و عقاید با مذهب تسنن متفاوت است و بسیاری از عقاید اهل تسنن را شرک‌آمیز و کفر تلقی می‌کند. در حقیقت وهابیت یک جریان سیاسی است که می‌خواهد با پوشش مذهبی و انتساب خویش به مذهب تسنن از وحدت مذاهب اسلامی جلوگیری نموده و خط تفرقه بین دو فرقه عمده خاصه و عامه را تشدید کند و سلطه استعمار را همواره بر ملل اسلامی پاس دارد.
گروه وهابیت اساساً از نظر افکار و عقاید با مذهب تسنن متفاوت است و بسیاری از عقاید اهل تسنن را شرک‌آمیز و کفر تلقی می‌کند. در حقیقت وهابیت یک جریان سیاسی است که می‌خواهد با پوشش مذهبی و انتساب خویش به مذهب تسنن از وحدت مذاهب اسلامی جلوگیری نموده و خط تفرقه بین دو فرقه عمده خاصه و عامه را تشدید کند و سلطه استعمار را همواره بر ملل اسلامی پاس دارد.
متاسفانه وهابیت امروزه با دردست داشتن سرزمین زرخیز عربستان و تکیه بر ثروت عظیم خدادادی توانسته است به جریان نیرومندی تبدیل شود و سازمان‌های بی‌شماری را در جهان برای تبلیغ مرام خویش بنیان نهد. به‌ویژه در کشورهای ایران و پاکستان در مناطق سنی‌نشین که اغلب از فقر و استضعاف رنج می‌برند سرمایه‌گذاری‌های فراوان نموده، مدارس علمیه تاسیس کرده و پول‌هایی را برای طلاب و‌... خرج کند و آنها را به سیاست‌های عربستان جذب نماید.
عقایدی را که وهابی آن را حد فاصل خویش با شیعه می‌دانند و با تمسک به آنها شیعه را خارج از دین و مشرک قلمداد می‌کنند در حقیقت عقاید مشترک شیعه و سنی است و شیعه و سنی به هم نزدیک‌ترند تا وهابیت.
هر چند مذهب و مسلک وهابی‌ها توسط محمد بن عبدالوهاب نجدی پدید آمده که در سال 1206 هجری درگذشته است ولی اساس معتقدات وهابی‌ها را افکار و نظرات ابن‌تیمیه تشکیل می‌دهد. از این رو باید ابن‌تیمیه حنبلی را پیشرو علمای وهابی دانست که در قرن هشتم هجری می‌زیسته و زندگی آشفته‌ای را داشته است. فرقه وهابیت نه تنها در این خصوص انکاری ندارند بلکه به آن نیز می‌بالند. خود ابن تیمیه هم تحت تاثیر برخی از احادیث و آراء احمد بن حنبل پیشوای حنابله متوفی سال 241 هجری قرار داشته که در کتاب مشهورش المسند و دیگر آثارش آمده است و بر اساس آنها ابن تیمیه خدا را جسم می‌دانسته و برای ذات مقدس باریتعالی دست و پا و چشم و زبان و دهان و مکان قائل بوده است.
او چون به ظاهر آیات و روایات می‌نگریسته خدا را در بالای آسمان و نشسته بر تخت می‌پنداشته و در عین اینکه منکر تشبیه خدا بوده چنین اعتقادی نسبت به ذات حق داشته است. افکار احمد حنبل یکی از مهم‌ترین منابع فکری و مذهبی محمد بن عبدالوهاب بود به‌طوری که وهابیان از نظر مذهب جزو حنبلیان هستند.
او از عقل و رای بیزاری جست و در استناد به حدیث هرچند ضعیف و غیرمستند تا آنجا مبالغه کرد که گروهی از بزرگان او را از ائمه حدیث شمرده‌اند و نه از فقها. عجیب اینکه گفته می‌شود نسب احمد بن حنبل به ذی‌الثدیه رئیس فرقه خوارج می‌رسد. معروف است که او نیز مانند جدش مخالف حضرت علی علیه‌السلام بوده است.
محمد به عبدالوهاب نجدی در سده دوازدهم هجری از صحرای دورافتاده نجد و میان مردمی بیابانی و خشن و بدو از راه و رسم مسلمانی برخاست. او نیز مانند ابن‌تیمیه حنبلی‌مذهب و اهل حشو بود. عقاید ابن تیمیه و شاگردانش ابن قیم جوزیه و ابن عبدالهادی را سرمشق خود قرار داد و در این راه از آنها نیز گام را فراتر نهاد تا جایی که عموم مسلمین را کافر و مشرک دانست و کلیه بلاد اسلامی حتی مکه و مدینه را که هنوز بدست وهابی‌ها نیفتاده بود دارالحرب و دارالکفر نامید و جنگ با مسلمانان و اشغال آن اماکن مقدسه و تخریب تمامی شعائر اسلامی را بر پیروان خود واجب نمود.
احمد زینی دحلان در کتاب خلاصه الکلام می‌نویسد: محمد بن عبدالوهاب کسانی را که از مذهب او پیروی می‌کردند و فریضه حج را انجام داده بودند وا می‌داشت که دوباره حج کنند و به آنها می‌گفت حج اول تو در حال شرک بوده و باطل است. همچنین به کسانی که به مذهب او می‌گرویدند پس از ادای شهادتین می‌گفت شهادت سومی را هم بر زبان جاری کنید و بگویید که قبلاً کافر بوده‌ایم و پدر و مادرمان در حال کفر از دنیا رفته‌اند. اگر آنها این شهادت سومی را بر زبان جاری نمی‌ساختند دستور قتل آنها را می‌داد. او به طور آشکار می‌گفت: مسلمانان 600 سال کافر بوده‌اند و غیر از پیروان خودش بقیه مردم را مشرک و کافر و خون و مالشان را حلال و مباح می‌دانست.
از نخستین کسانی که محمدبن عبدالوهاب را در مرام و عقاید مخصوصش یاری کردند محمد بن سعود و پسر او عبدالعزیز و نوه‌اش سعود بن عبدالعزیز بود.
جریان وهابیت ریشه در جریان‌های مذهبی گذشته در تاریخ اسلام دارد. این جریان از نظر روحیه‌ها و خط مشی‌ها بسیار شبیه خوارج صدر اسلام بود هرچند که به ظاهر با آن مخالف بود. به این معنا که اینان مانند خوارج لاحکم الا لله را شعار خود کرده بودند و مانند آنها از کلمه حق اراده باطلی داشتند و با ذهنیتی جزمی با بسیاری از مسائل با عنوان‌هایی چون شرک و بدعت مبارزه می‌کردند.
در کتاب خاطرات مستر همفر جاسوس کهنه‌کار انگلیس در کشورهای اسلامی می‌خوانیم که وی با دانستن زبان عربی و فارسی و ترکی و گشت و گذار به ترکیه و عراق و نجد در پی شخصی بوده که بتواند او را وادار به ایجاد تفرقه در جهان اسلام کند تا پس از تثبیت حضور بریتانیا در هند به وسیله کمپانی هند شرقی، این سوی دنیای اسلام یعنی شبه جزیره العرب و اماکن مقدسه را نیز تحت سلطه داشته باشند.
او می‌نویسد که من گمشده خود را در محمد بن عبدالوهاب یافتم زیرا پایبند نبودن او به ضوابط مذهبی و روح غرور و خودپسندی و تنفری که از علمای عصر خود داشت و استقلال نظرش که حتی به خلفای چهارگانه (ابوبکر، عمر، عثمان و امام علی) اهمیتی نمی‌داد و تنها به فهم خودش در قرآن و سنت اتکا می‌کرد از بارزترین نقاط ضعفی بود که می‌توانستم از این راه‌ها در او نفوذ کنم.
همفر با کمک زنی که او هم جاسوس انگلیس بود و نام مستعار صفیه را داشت محمد بن عبدالوهاب را بر آن داشتند تا دعوی خود را آشکارکند و سرانجام آن شد که پیروان او دست به تخریب اماکن مقدس اسلامی زدند.
وهابی‌گری به تحریک استعمار انگلیس برای تفرقه انداختن در بین جامعه مسلمین تقریباً در کلیه کشورهای اسلامی از جمله ایران شیوع یافت و نویسندگان مزدوری آن را در بین مردم ترویج کردند. در ایران پس از شهریور 1320 که قوای اشغالگر انگلیس وارد ایران شدند تنی چند از روشنفکرنماهای به‌اصطلاح اصلاح‌طلب دست به رواج افکار وهابی زدند که از جمله شخصی به نام حکمی‌زاده بود.
او جزوه‌ای به نام اسرار هزارساله نوشت و در آن گزیده افکار وهابی‌ها را به عنوان اندیشه‌های خود و ایراد و اعتراض به عقاید هزارساله شیعیان منتشر ساخت که امام خمینی(ره) در همان ایام کتاب کشف‌الاسرار را در رد آن نوشت و منتشر ساخت و دیگری احمد کسروی بود که در کتاب‌های خود از جمله کتاب شیعی‌گری به انتشار افکار وهابی‌ها پرداخت و مرحوم حاج سراج انصاری کتاب «شیعه چه می‌گوید» را در رد آن نوشت.

«توسل» از دیدگاه وهابیت:
وهابی‌ها می گویند: جایز نیست به مردگانی که در نزد خدا مقامی دارند توسل جست و از آنها حاجت خواست. آنها گاهی به گفته محمد بن عبدالوهاب استناد می‌کنند که می‌گوید توسل به مردگان خطاب به معدوم است و از نظر عقل کار زشتی است، زیرا مرده قدرت اجابت تقاضای زندگان را ندارد.
«شفاعت» از دیدگاه وهابیت:
وهابی‌ها می‌گویند شفاعت کردن انبیاء و اولیای خدا در دنیا بلااثر است. شفاعت آنها فقط در آخرت مسلم است. بنابراین اگر بندگان خدا میان خود و خدا کسانی را واسطه قرار دهند و از آنها بخواهند که نزد خدا از آنان شفاعت کند این شرک است و عبادتی برای غیرخداست. پس لازم است که بندگان دعای خود را متوجه خدا کنند و بگویند خدایا ما را از کسانی قرار ده که شفاعت محمد صلی‌الله علیه و آله و سلم به آنها می‌رسد.
دیدگاه وهابیت در مورد بنای قبور انبیاء و اولیاء:
وهابی‌ها می‌گویند بنای قبور و محکم کردن آنها و قرار دادن ضریح بر روی آنها همگی شرک است.
دیدگاه وهابیت در مورد زیارت مرقد منور پیغمبر و ائمه علیهم‌السلام:
وهابی‌ها می‌گویند زیارت قبور ائمه و آمدن از نقاط دور برای زیارت مرقد منور پیغمبر اسلام صلی‌الله علیه و آله و سلم جایز نیست و عقیده دارند که اینها شرک و عبادت برای غیرخداست.
دیدگاه وهابیون در مورد خیرات و صدقات و نذورات:
از موارد دیگری که وهابیون سبب شرک می‌دانند خیرات و صدقات و نذور برای اموات است. لذا در کتاب فتح‌المجید آمده است: مشاهد مشرفه و مکان‌های مقدس و قبور اولیا که محل زیارت و خیرات و نذورات گردیده است محل شیطان است و توقف در این مکان‌ها مانند زینبیه و راس‌الحسین در سوریه و کربلا و نجف حرام می‌باشد. همچنین می‌افزاید: قبلاً در حجاز نیز چنین اماکنی وجود داشت که بحمدالله به دست توانای عبدالعزیز آل‌سعود ویران شد و امید است که خداوند بقیه را هم ویران کند.
دیدگاه وهابیون در مورد تزئین مساجد:
محمدبن عبدالوهاب می‌گوید: چون پیرامون تزئین مسجد النبی و سایر مساجد دلیلی موجود نیست اصل بر منع تزئین بوده و انجام آن بدعت و حرام است لذا تزئین مساجد مانند نصب لوسترها و چلچراغ‌ها و قندیل‌ها و معماری زیبا حرام است.
دیدگاه وهابیت درمورد سوگواری:
عزاداری و سوگواری با پیدایش اسلام قرین بوده و مسلمانان برای شهدای جنگ‌های پیامبر با دشمنان اسلام سوگواری می‌کردند بنابراین عزاداری جزء رسوم مسلمین در قرن اول بوده است که وهابیون مدعی هستند آنچه در قرن اول رسم مسلمین بوده است را قبول دارند اما در عین حال عزاداری به هنگام مصیبت و گریه بر اموات را حرام و از اعمال جاهلیت می‌خوانند. اینان معتقدند که صدا را بلند نمودن با گریه در عزای میت با صبری که در مصیبت واجب است منافات دارد و این نوع عزاداری از گناهان کبیره است.
به طور خلاصه می‌توان اعتقادات و مواضع آنها را در موارد ذیل بیان کرد:
- منع زیارت قبور پیشوایان دینی و عدم جواز ساختن گنبد و بارگاه برای آنان و لزوم ویران کردن آنها، منع توسل به پیامبر و ائمه و مقدسان و طلب شفاعت از آنها
- منع سوگند به خدا و کافر و مشرک دانستن عاملان این عقاید به ویژه شیعیان
- بدعت دانستن هر چیز جدیدی و وسعت دادن دایره شرک
- مخالفت کردن با عقل، فلسفه، تشیع و تصوف در هر شکل آن
- تکیه کردن بر ظواهر قرآن و حدیث و اثبات جهت برای خداوند و معتقد بودن به رویت او
- جلوگیری از تفرقه مسلمانان غیرشیعه و بازگشت به سنت پیامبر و عمل سلف یعنی صحابه و تابعین
وهابیون همچنین همه امور و پدیده‌های جدیدی را که در سه قرن اول هجری سابقه نداشت بعنوان بدعت حرام می‌دانستند.
موارد ذیل نمونه‌هایی از موضع‌گیری آنهاست:
منع فراگیری فلسفه و منطق و علوم جدید، حرمت استعمال دخانیات، منع استفاده از دوچرخه به این دلیل که ارابه شیطان یا اسب شیطان است و به نیروی جادو و با پای شیطان حرکت می‌کند، مخالفت با اختراعات جدید دیگر چون تلفن و تلگراف و دوربین عکاسی، حرام آشکار خواندن گرفتن حق گمرک و مالیات و بسیاری از امور جزئی و فرعی در آداب و رسوم و عبادات مسلمانان نظیر صلوات فرستادن بر پیامبر در مغازه و بعد از اذان تا جایی که حتی به دستور شیخ محمد، افراد خاطی به قتل می‌رسیدند.
سخنی از امام خمینی(ره)
«می‌بینیم که ملک فهد (پادشاه کنونی حجاز و سلطان وهابی‌ها) هر سال مقدار زیادی از ثروت‌های بی‌پایان مردم را صرف طبع قرآن کریم و عمال تبلیغات مذهب ضدقرآنی می‌کند و مردم و ملت‌های غافل را سوق به سوی ابرقدرت‌ها می‌دهد و از اسلام عزیز و قرآن کریم برای هدم اسلام و قرآن بهره‌برداری می‌کند...»

 

 


  
  
< src="http://comments.persianblog.ir/cc.aspx?blogID=48354&rnd=40008.214837963" type="text/java">
 برگرفته از فصلنامه گفتمان نو شماره شش سال 1384 
  مقایسه روش و منابع فقهی امام ابوحنیفه با مکتب اهل بیت‹ع›
 امام ابوحنیفه در اندیشه ها , مذهب فقهی ؛ روش و منابع استنباط خویش، هماهنگی زیادی با مکتب اهل بیت‹ع› ندارد. با این حال، در موارد رویکردها و اندیشه های امام ابوحنیفه از رویکرد عمومی اهل سنت فاصله می گیرد و به مکتب اهل بیت‹ع› نزدیک می شود. در باب کتاب و سنت، روش استنباط امام ابوحنیفه و قواعد و اصول استخراج احکام از این دو منبع، هم اشتراکاتی با مذهب اهل بیت‹ع› دارد و هم تفاوتهای. اهتمام وی به عام و خاص و نیز مطلق و مقید در قرآن،(1) با مذهب اهل بیت‹ع› سازگار است. اما قواعدی چون تضییق بعضی ظواهر و تقسیم احکام به دست آمده از قرآن و سنت به فریضه و واجب،(2) از ویژگیهای فقه امام ابوحنیفه است که در مکتب اهل بیت‹ع› وجود ندارد.
 در خصوص اقوال و افعال صحابه و تابعین، نگاه انتقادی امام ابو حنیفه به این منابع مقبول نزد عموم اهل سنت و نگاه انتقادی وی به برخی راویان برجسته و مورد اهتمام اهل سنت چون ابوهریره،(3) وی را از رویکرد عمومی اهل سنت جدا نموده و به دیدگاه مذهب اهل بیت‹ع› نزدیک می سازد. ناگفته پیداست که موضع امام ابوحنیفه در این چند مورد که با نگاه شیعه هماهنگی قابل توجه دارد، یک موضع و رویکرد استراتژیک و دارای اهمیت ویژه است. بر خورد انتقادی و نگاه سخت گیرانه امام ابوحنیفه با سلسله راویان نزد اهل سنت در حالی است که وی در اخذ روایت از اهل بیت(امام باقر و امام صادق‹ع›) اساساً به دنبال بررسی سندی و نقد رجالی نیست و روایات ایشان را به صورت مرسل می پذیرد و مبنای عمل قرار می دهد.(4)
مسأله مهم دیگر بحث رأی یا قیاس و استحسان در فقه امام ابوحنیفه است. قطعاً تمسک به قیاس و استحسان در مکتب اهل بیت‹ع› نکوهش شده و این دو جایگاهی در فقه اهل بیت‹ع› ندارد. اما فقه امام ابوحنیفه نیز به رغم برداشت مخالفان و آنگونه که در برخی منابع شیعی تصور شده است، گرانبار از قیاس نیست و قیاس و استحسان نزد امام ابوحنیفه در مواردی نسبتاً محدودی کاربرددارد. چند نکته را در نصوص به کار گیری قیاس و استحسان از سوی امام ابوحنیفه باید در نظر بگیریم:

1- امام ابوحنیفه رأی را فقط در امور غیر تعبدی و آنهم در صورت عدم وجود نص به کار می گرفت.(5)

2- وی بسیاری از روایات مرسل و اخبار آحاد به معنای امروزین آنرا مبنای استنباط قرار داده و بر قیاس مقدم نموده است.(6)

3- وی به صورت جزئی نیز موازین و قواعد خاص خود را در استفاده از قیاس و استحسان داشته است.(7)

با توجه به این نکات، در می یابیم که تصور یک فردی از امام ابوحنیفه که عمده کار وی در فقه «اجتهاد در برابر نص» است، تصور بی بنیاد خواهد بود.

4- جایگاه اهل بیت‹ع› از دیدگاه امام ابوحنیفه

4-1. مسأله امامت و نظریه سیاسی امام ابوحنیفه

الف- ترتیب تفضیل خلفای راشده

در باره موضع امام ابوحنیفه در این مسأله، اختلاف نظرهای وجود دارد. صیمری از حنفیان متقدم عراق معتقد است که امام ابوحنیفه و شاگردانش ابویوسف و شیبانی، به تفضیل علی‹ع› بر عثمان اعتقاد دشته اند،(8) موفق مکی نیز معتقد است که امام ابوحنیفه ترتیب درجات خلفارا بدین صورت می دانست که ابوبکر و عمر در رتبه جلوتر از امام علی‹ع› قرار دارند، اما علی‹ع› بر عثمان برتری دارد.(9) مکی در مناقب خود روایت می کند که حماد از پدرش ابن عبدالبر نقل نموده است که امام ابوحنیفه می گفت: «علی احب الینا من عثمان»(10) ابن عبدالبردر جای دیگرمی گوید: «قال الامام ابوحنیفه:الجماعة أن تفضل ابابکر و عمر وعلیا و عثمان.»(11) ابن ابی العز نیز می گوید: «و قد روی عن ابی حنیفة تقدیم علیّ علی عثمانِ.»12

ملا علی قاری نیز در شرح فقه الاکبر آورده است که: «و روی عن ابی حنیفة تفضیل علی‹ع› علی عثمان.»(13) هرچند قاری به دلیل مخالف بودن نظریه فوق با دیدگاه جمهور اهل سنت، در صحت انتساب آن به امام ابوحنیفه تردید می کند. اما تقدیم علی‹ع› بر عثمان حتی در روایات شاگردان امام ابوحنیفه هم آمده است. بر اساس یک روایت از ابویوسف، نظریه «تفضیل شیخین و حب شیخین ‹البته با تقدیم علی‹ع› بر عثمان›» به امام ابوحنیفه نسبت داده شده است.(14) محمد بن حسن شیبانی نیز در «السیر الکبیر» می گوید: «ان نوح بن ابی مریم سأل اباحنیفة عن مذهب اهل السنة فقال: ان تفضل ابابکر و عمر و تحت علیّا‹ع› و عثمان.»(15) به هر صورت امام ابوحنیفه حضرت علی‹ع› را در تمامی جنگهایش بر طریق حق دانسته و دشمنان او را باغی شمرده است.(16)

ب- مستحقین امامت و خلافت

 در این زمینه، دیدگاه امام ابوحنیفه با دیدگاه رسمی اهل سنت تفاوت آشکاری دارد و به نظریه شیعه بسیار نزدیک است. وی در این باب ضمن بهره گیری از واژه های «امامت» و «امام»، مبارزه علیه امام جائر را همانند شیعه واجب می داند.. علاوه بر این، امام ابوحنیفه امامت و خلافت را حق فرزندان امام علی‹ع› از بطن فاطمه‹س› می دانست و عقیده داشت که خلفای معاصر او خلافت را غصب و در حق اهل بیت‹ع› ظلم کرده اند.(17) از مجموع روایتها می توان به این نتیجه رسید که نظریه امام ابوحنیفه در باب امامت به عقیده زیدیه نزدیک می شود و بلکه همان عقیده بسیاری از زیدیان است.

ج- روش گزینش امام یا خلیفه

امام ابوحنیفه امام را منصوص به وصایت نمی دانست. وی ضمن تأکید بر اینکه امامت از آن فرزندان علی‹ع› است، روش انتخاب  امام در نظر او این بود که امام قبل از سلطه پیدا کردن بر مسلمین، باید سابقاً با بیعت کامل از سوی مسلمین انتخاب شود، و امامت و خلافت با وصایت و اینکه فرد خودش را امام یا خلیفه فرض کند نیست؛ هرچند مسلمانان بعد از او پیروی کنند و از خلافتش راضی باشند.(18)

4-2 روابط امام ابوحنیفه با امام باقر‹ع›

امام باقر‹ع› در اکثر منابع شیعی و سنی، به عنوان استاد امام ابوحنیفه مطرح اند.(19) روایات امام ابوحنیفه از امام باقر‹ع› در جای جای مسانید روایات او دیده می شود.(20) در منابع زیادی، امام باقر‹ع› به عنوان اولین فرد آل البیت‹ع› که امام ابوحنیفه از او علم را دریافت می کرده است، معرفی شده اند.(21) ابن حجر هیتمی سه نفر از اهل بیت را از اساتید امام ابوحنیفه میداند: امام باقر، امام صادق و زید بن علی‹ع›.(22) در برخی منابع آمده است که حماد بن ابی سلیمان و حفص بن غیاث نخعی ‹اساتید امام ابوحنیفه›، از زمره اصحاب امام باقر‹ع› بوده اند.(23) ظاهراً در یکی از سفرها، امام ابوحنیفه دوسال در مدینه مقیم می شوند و جمله معروف او «لولاالسنتان لهلک النعمان»(24) نشانگر این است که او از امام باقر‹ع› استفاده وافر برده اند و این جمله نیز اشاره امام ابوحنیفه به همین موضوع تلمذ نزد امام باقر‹ع› است. آلوسی می گوید: «هذا ابوحنیفة و هو من اهل السنة یفتخر و یقول بأفصح لسان: لولاالسنتان لهک النعمان.»(25)

پی نوشتها:

1-          احمد بن علی جصاص، احکام القرآن، ج3، ص94؛ علی بن محمد بزودی، اصول الفقه، به نقل از: دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، همان، ص385.

2-          احمد بن علی جصاص، همان، ص168-169؛ دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، همان.

3-       ابوبکر سرخسی، اصول الفقه، ج2، ص150؛ همان، المبسوط، ج24،ص68؛ حسین بن علی صمیری، اخبار ابی حنیفة و اصحابه، ص24؛ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج13،ص340و 368؛ ابن عبدالبر، الانتقاء من فضائل الائمة الثلاثة الفقهاء، ص143.

4-          در این خصوص، در صفحات بعدی مطالبی خواهد آمد.

5-          ر. ک. به: شیخ طوسی، الخلاف، ج1،ص2؛ همو، تهذیب الاحکام، ج1،ص219؛ دایرةالمعارف بزرگ اسلامی،همان، س395.

6-       عبدالوهاب شعرانی، المیزان الکبری، ج1، ص51؛ ابن تیمیه،مجموع الفتاوی، ج20، ص304؛ ابن قیم الجوزیة، به نقل از: وهبی سلیمان غاوجی، ابوحنیفه النعمان، ص139.

7-          ر. ک. به: ابوبکر سرخسی، اصول الفقه، ج2، صص149-150؛ شیخ مفید، المحاسن، ص210.

8-          حسین بن علی صمیری، اخبار ابی حنیفة و اصحابه، ص132.

9-          موفق مکی، مناقب ابی حنیفه، ج2، ص83.

10-      همان.

11-      ابن عبدالبر،الانتقاء،ص163-164.

12-      شرح العقیدة الطحاویة، ص570.

13-      ملا علی قاری، شرح القه الاکبر،ص139.

14-      ابن عبدالبر، همان، ص161.

15-      محمد بن حسن شیبانی السیر الکبیر، ج1، ص158.

16-    موفق مکی، مناقب ابی حنیفة، ج2، ص83 و 160؛ ابن حجر هیتمی، الخیرات الحسان فی مناقب الامام الاعظم ابی حنیفة النعمان، ص86؛ قاضی عبدالجبار، شرح اصول الخمسة، ص141؛ شیخ مفید، الجمل، (ج1 از مجموعه مصنفات شیخ مفید)، ص21.

17-    ابن بزازی، مناقب ابی حنیفة، ج2،ص16؛ نوبختی، فرق الشیعة، ص10؛ سعد بن عبدالله اشعری، المقالات والفرق، ص8؛ مسعودی، مروج الذهب، ج3، ص224؛ ناشی اکبر، مسائل الامامة، صص62-63.

18-      ابن بزازی، همان.

19-    رجال الطوسی، ص 325؛ فض هاشم جاحظ، رسائل الجاحظ، ص106؛ موفق مکی، مناقب ابی حنیفه، ج2، ص160؛ شاه ولی الله دهلوی، التحفة الاثناعشریه، ص8؛ محمد ابوزهره، امام ابوحنیفه، صص49-52 و 72-73.

20-      ابویوسف، الآثار، صص34-124؛ ابوالمؤید خوارزمی، جامع مسانید ابی حنیفة، ج1، ص 388.

21-       موفق مکی، همان؛ ابن بزازی، همان

22-       ابن حجر هیتمی، الخیرات الحسان، ص74-93 و 121.

23-      شیخ طوسی، ص118،175 و 471؛ خضری بک، تاریخ التشریع الاسلامی، ص 86.

24-      شیخ طوسی، همان، ص 25؛ مصطفی الشکعه، الائمة الربعه، ص51.

25-      به نقل از: شاه ولی الله دهلوی، پیشین، ص8.


  
  
   1   2   3   4   5   >>   >