معنای لفظی
اهل لغت در مورد رویت چند معنا ذکر کردند که عمده آنها این گونه نقل کردند:
رأی اگر بادو مفعول متعدی شود به معنای علم است واگر با یک الی متعدی شود به معنای نگاه کردن است که موجب عبرت است.[1]
در کتاب"المنجد" رویت اینگونه معنا شده است:«الرویه روی»؛ نظر با چشم است یا با قلب[2].
معنا و مضافات «رویت» در زبان عربی
در زبان عربی مرادفاتی برای رویت ذکر کردند که یکی از آنها واژه«مشاهده»است واهل لغت درباره معنای مشاهده براین عقیده هستندکه:«المشاهده» «المعانیه،و شهده شهوداً،اَیْ،حَضَره فهو شاهد»[3] که در این معنا، مشاهده با چشم و عین، و شهود امری است.
معنا و مضافات «رویت» در زبان فارسی
در زبان فارسی ،رویت مرادفاتی دارد که بعضی از آنها را ذکر میکنیم یکی از مرادفات دیدار است که ابن خلف دراین مورد مینویسد:
بر وزن دیوار،ترجمه رویت است و به معنی رخ و روی و چهره است و نیز به معنای رخ نمودن و دیدن میباشد، چشم را که در زبان عربی «عین» میگویند و همچنین بر بینایی و قوه باصره اطلاق میگردد و در معنای دیگری مثل پیدا و پدیدار استفاده میگردد.[4]
دیدار: یعنی روی و چهره، بینایی و دیدن «با» چشم.[5]
دیدار: دید، دیدن، رویت کردن، نگاه کردن، نگریستن، مشاهده و نیز به معنای ملاقات و زیارت و لقاء میباشد.[6]
دیدار: دیدن، رویت ملاقات، روی نمودن ،روی و رخسار، چشم و قوه بینایی.[7]
دیدار: بصیرت، بینایی، بینش، نیز به معنای پدیدار، مشهود، مرئی، روشن و آشکار میباشد.[8]
اما دیدار بینی، که یکی دیگر از مرادفات رویت
است لغوییون در معنای آن نگاشتهاند که:دیدار بینی: ملاقات کردن «عشق بازی» کردن است.[9]
[1] . قرشی،سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج3، ص34 / جوهری،اسماعیل، الصحاح، ج 6، ص 2347.
[2] . المنجد، ج1، ص243.
[3] . جوهری،اسماعیل،الصحاح، ج 2، ص 494.
[4] . تبریزی، ابن خلف ،برهان قاطع ،ص529.
[5] . رامپوری، محمد، غیاث اللغات،ص386.
[6] . علی اکبر ،دهخدا، ج1،ص1394.
[7] . عمید، حسن، فرهنگ فارسی عمید،ص623.
[8] . علی اکبر، دهخدا ،ج1 ،ص1394.
[9] . علی اکبر، دهخدا ،ج1،ص1394.
[10] . جهامی، جیرار، موسوعه مصطلحات الفلاسفه ،ص319.
[11] . دغیم، سمیح، موسوعه مصطلحات الکلام ،ص604.
[12] . شرح المصطلحات الکلامیه، ص 155.