ای علم افراشته بر سر ایوان عشق
خیز ز جا و مبر خواب ز چشمان عشق
خیز ز جا و مزن شعله به دامان عشق
می روی و می شود چاک گریبان عشق
خیز به پا یا أخا وقت علمداری است
تیر به چشم تو و (ابالفضل)
بر دل من خورده است
خار و خس و تیغ و تیر
جسم تو آزرده است
صوت حرم گوش کن
مشک عمو برده است
خیز ز جا و ببین
بی تو علی مرده است (ابالفضل)
کار یتیمان من وا عطش و زاری است
ای علم افراشته بر سر ایوان عشق
خیز ز جا و مبر خواب ز چشمان عشق
نام تو جان می برد، (ابالفضل)
باز برادر بگو
منتظرت زینب است
بیا و خواهر بگو
جان من خسته دل
جواب دختر بگو
بیا و قصه آب
برای اصغر بگو (ابالفضل)
آه پناهم ببین زمان بی یاری است
ای علم افراشته بر سر ایوان عشق
خیز ز جا و مبر خواب ز چشمان عشق
آمده ام در برت (ابالفضل)
ناله ز غمها مکش
با لب خشکت چنین
شعله به دریا مکش
پیش نگاه ترم
روی زمین پا مکش
ناله جان سوز تو
در بر زهرا مکش (ابالفضل)
بهر کمان کردنم، زخم غمت کاری است
ای علم افراشته بر سر ایوان عشق
خیز ز جا و مبر خواب ز چشمان عشق
خیز ز قلب تراب (ابالفضل)
ای پسر بوتراب
ناله طفلان شده
ذکر عمو جای آب
خواب ز چشم حرم
شد ز فراق تو خواب
خنده دشمن ببین
بر من خانه خراب (ابالفضل)
بهر کمان کردنم زخم غمت کاری است
ای علم افراشته بر سر ایوان عشق
خیز ز جا و مبر خواب ز چشمان عشق