بسم الله الرحمن الرحیم
«الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین»
در بهار قرآن سال 92 ، کتاب "سیمای سیاست در قرآن" برگرفته از تفسیر نور از چاپ خارج شد. به نظرم آمد، بعد از 40 سال معلمی و تبلیغ که نامه های متعددی برای گروه های خاص نوشته ام، در آستانه شب قدر و شب نزول قرآن، یک نامه برای عموم فرهیختگان به ویژه سیاسیون بنویسم.
هدفم این است که با خواندن چند صفحه، عزیزان را به وجود صدها آیه سیاسی در قرآن راهنمایی کنم و اگر کسانی فرصت خواندن آن کتاب را ندارند، از خواندن این چند آیه محروم نشوند.
این نامه پاسخی است به طرفداران فکر سکولار که می گویند: دین مربوط به مسائل شخصی، عبادی و معنوی است.
پاسخی است به کسانی که می گویند: دین از سیاست جداست.
پاسخی است به مقدسین متحجر که به عبادات شخصی دلخوشند.
امید است این چند سطر برای خواننده عزیز یک پیام و الهام الهی برای متن قرار دادن قرآن و نهج البلاغه در مسائل سیاسی باشد تا از خودباختگی و تقلید کورکورانه از سیاست های غیر الهی و غیر اولیائی دوری کنیم ودر جهان امروز با نگاه عقلانی و وحیانی، الگوی دیگران باشیم؛ چنان که قرآن یکی از دعاهای "عباد الرحمن" را این می داند که از خدا می خواهند الگوی صالحان باشند: " و اجعلنا للمتقین اماماً"(فرقان/74).
ما با دیدن امام خمینی (ره) به این باور رسیدیم که می شود با فکر آسمانی، در زمین حکومت کرد و ازسیاستی که همراه با دروغ، تزویر، توطئه، ارعاب، باج دادن به قوی و باج گرفتن از ضعیف، بر جهان امروز حکومت می کند، دوری نماییم.
اینک وارد متن نامه می شوم که در مقدمه کتاب «سیمای سیاست در قرآن» آورده ام: قرآن که از هرگونه کژی و انحراف و تحریف مصونیت دارد، کتاب جامعی است که به تمام ابعاد زندگی بشر از جمله مسائل سیاسی نظر دارد. در قرآن صدها آیه مربوط به مسائل سیاسی است و در روایات، پیامبر اکرم و اهل بیت معصومش علیهم السلام با لقب «ساسه العباد» معرفی شده اند. ناگفته پیداست که سیاست در قرآن برای به پاداشتن عدالت در سایه حاکمیت خداوند و انبیای الهی، با توکل بر او و حمایتهای غیبی اوست.
اگر دین از سیاست جدا بود، آن گونه که سکولارها میگویند، نباید انبیا و یارانشان کشته یا تبعید یا شکنجه میشدند: «وَ یقْتُلُونَ النَّبِیینَ بِغَیرِ الْحَقِّ» (بقره،61)
اگر دین فقط مربوط به مسائل معنوی و اخروی بود، مردم به حضرت شعیب اعتراض نمیکردند که چرا مانع آزادی آنان در هرگونه تصرف مالی میشود: «قالُوا یا شُعَیبُ أَصَلاتُکَ تَأْمُرُکَ أَنْ نَتْرُکَ ما یعْبُدُ آباؤُنا أَوْ أَنْ نَفْعَلَ فی أَمْوالِنا ما نَشاء» (هود، 87)
اگر دین مربوط به مسائل معنوی و اخروی بود، حضرت یوسف خودش را برای خزانهداری مصر کاندیدا نمیکرد: «قالَ اجْعَلْنی عَلى خَزائِنِ الْأَرْضِ إِنِّی حَفیظٌ عَلیمٌ» (یوسف، 55)
اگر دین فقط مربوط به مسائل معنوی و اخروی بود، مردم از حضرت موسی آب نمیخواستند: «وَ إِذِ اسْتَسْقى مُوسى لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصاکَ الْحَجَرَ فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَیناً قَدْ عَلِمَ کُلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ» (بقره، 60)
اگر دین فقط مربوط به مسائل معنوی و اخروی بود، مردم از حضرت عیسی، غذا نمیخواستند:«إِذْ قالَ الْحَوارِیونَ یا عیسَى ابْنَ مَرْیمَ هَلْ یسْتَطیعُ رَبُّکَ أَنْ ینَزِّلَ عَلَینا مائِدَه مِنَ السَّماءِ» (مائده، 112)
اگر دین فقط مربوط به مسائل معنوی و اخروی بود، مردم از ذوالقرنین امنیت نمیخواستند:«قالُوا یا ذَا الْقَرْنَینِ إِنَّ یأْجُوجَ وَ مَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَکَ خَرْجاً عَلى أَنْ تَجْعَلَ بَینَنا وَ بَینَهُمْ سَدًّا» (کهف، 94)
اگر دین فقط مربوط به مسائل معنوی و اخروی بود، انبیا به دنبال تأمین مسکن مردم نبودند: «وَ أَوْحَینا إِلى مُوسى وَ أَخیهِ أَنْ تَبَوَّءا لِقَوْمِکُما بِمِصْرَ بُیوتاً وَ اجْعَلُوا بُیوتَکُمْ قِبْلَه» (یونس، 87)
اگر دین فقط مربوط به مسائل معنوی و اخروی بود، مردم از انبیا تعیین فرمانده نظامی را نمیخواستند: «إِذْ قالُوا لِنَبِی لَهُمُ ابْعَثْ لَنا مَلِکاً نُقاتِلْ فی سَبیلِ اللَّهِ» (بقره، 246)
اگر دین فقط مربوط به مسائل معنوی و اخروی بود، خداوند به حضرت داود زره سازی نمیآموخت: «وَ عَلَّمْناهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَکُمْ لِتُحْصِنَکُمْ مِنْ بَأْسِکُمْ» (انبیاء،80)
در قرآن، نفی طاغوت مقدمه ایمان است. یعنی تا طاغوتها را زیر پا نگذاریم به ایمان نمیرسیم:«فَمَنْ یکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یؤْمِنْ بِاللَّهِ» (بقره، 256)
چگونه اسلام از سیاست جداست، در حالی که بزرگترین نامههای حضرت علی(ع)در نهج البلاغه نامه سیاسی است.
چگونه اسلام از سیاست جداست، در حالی که اولین ماموریت حضرت موسی مبارزه با فرعون «اذْهَبْ إِلى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى» (طه،24) و آزاد سازی مردم از اسارت بود. «أَنْ أَرْسِلْ مَعَنا بَنی إِسْرائیلَ» (شعراء،17)
در آیات قرآن، کلمات «لا تُطِعِ» (احزاب،1)، «لا تُطیعُوا»( شعراء، 151)، «لا تَتَّبِع» (مائده، 49) و «لا تَتَّبِعُوا» (بقره، 168) بسیار به چشم میخورد که فرمان عدم پیروی از طاغوتهاست.
برای بهتر شناختن سیاست در قرآن و سیاست در دنیای امروز، باید دو تابلو ترسیم کنیم و با تعیین مشخصات، تفاوتها را مقایسه نماییم:
همان گونه که در مهندسی یک خانه و شهرک، نباید تنها به درون خانه و مصالح ساختمانی نگاه کرد، بلکه باید به اموری از قبیل جغرافیای منطقه، هوای منطقه، مجاری سیل و زلزله، دسترسی به آب و گاز و برق و تلفن، امنیت و اقتصاد منطقه، فاصله آن با کارخانهها و جادههای اطراف، راههای ورود و خروج، دوری از ازدحام و ترافیک، تجاری یا مسکونی بودن شهرک و مانند آن توجه شود، در پایه ریزی سیاست نیز باید شناخت ما نسبت به هستی و جهان روشن باشد، که آیا این خانه (کره زمین):
1- صاحب و حسابی دارد (مبدا و معاد) یا نه؟
2- نظارت و مسئولیتی هست یا نه؟
3- هدفی در کار هست یا نه؟
4- ساکنان خانه (انسانها) چه نیازهایی دارند؟
5- نیازهایشان جسمی است یا جسمی و روحی؟
6- زندگی ساکنان خانه با مرگ خاتمه مییابد یا ابدی است؟
اگر این هستی صاحب و حساب و هدف و نظارتی ندارد و پرونده ما با مرگ تمام میشود، سیاستگذاریها باید به سمت تأمین خوراک و پوشاک و مسکن و همسر و رفاه و لذت باشد و اگر غیر از این باشد، خسارت کردهایم و اگر ایمان داشتیم که این خانه صاحب و حساب و هدف و نظارتی دارد، باید تمام برنامهریزیها و سیاستها در راستای رضای صاحبخانه (آفریدگار) و براساس اهدافی که برای آن آفریده شدهایم، قرار گیرد.
بنابراین نگاه مادی و الهی در برنامه ریزیها و سیاستگذاریها تأثیرگذار است. در نگاه الهی، هر برنامه و سیاستی که برخلاف هدف و گفتار خالق باشد از اعتبار خارج است، ولی در نگاه مادی، سیاستها براساس آن است که ما انسانها چه دوست داریم. اصل، رفاه است، از هر راهی و به هر قیمتی که شد.
نگاه مادی، برهنگی را تمدن، اسراف و تجمل را نشانه شخصیت، استعمار را نشانه قدرت، و دروغ و ریا را نشانه سیاست میداند.
قرآن میفرماید: افرادی که زندگی را فقط زندگی دنیوی میدانند و به آخرت ایمان ندارند، کارهای خلافشان را زیبا میپندارند و در دنیای خیال سرگردانند:«إِنَّ الَّذینَ لا یؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ زَینَّا لَهُمْ أَعْمالَهُمْ فَهُمْ یعْمَهُونَ» (نمل،4)
کسانی که به مبدا و معاد ایمان ندارند، پیشرفت خود را به خاطر علم و تخصص خود میدانند، همانگونه که قارون میگفت: ثروت من به خاطر تخصصی است که دارم: «قالَ إِنَّما أُوتیتُهُ عَلى عِلْمٍ عِنْدی» (قصص، 78)
اما کسانیکه ایمان به خدا دارند، در کنار تحصیل علم و تلاش و برنامه ریزی، دست خدا را فوق همه دستها میدانند:«یدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیدیهِمْ» (فتح،10) آنان معتقدند که:
تمام تدبیرها دست خداست: «فَلِلَّهِ الْمَکْرُ جَمیعاً» (رعد، 42)
تمام عزتها از اوست:«فَلِلَّهِ الْعِزَّه جَمیعاً» (فاطر،10)
تمام قدرت ها از اوست:«أَنَّ الْقُوَّهَ لِلَّهِ جَمیعاً» (بقره، 165)
مثال افراد با ایمان، مثال کسی است که در حال آموزش رانندگی است. گرچه فرمان و گاز و ترمز ماشین به دست اوست، ولی او از نقش مربی غافل نیست که هر لحظه میتواند جلوی حرکت او را بگیرد. خدا نیز به انسان قدرت و اراده و انتخاب داده است، ولی ممکن است جلوی اعمال او را بگیرد. همان گونه که اختیار روشن کردن برق منزل بدست ماست، ولی ممکن است اداره برق به دلیلی برق را قطع کند. آری انسان اراده دارد ولی اراده خدا فوق همه اراده هاست.
**آمیختگی سیاست ودیانت در اسلام
اگر یک نگاه به دستورات حضرت علی(ع) و رفتار طاغوت های امروز بکنیم، دو تابلویی که در نظر داشتیم روشن میشود؛ حضرت امیر به رزمندگان دستور میدهد به هنگام جنگ، درختان دشمن را قطع نکنید، آبشان را مسموم نکنید، به سالمندان و زنان آسیبی نرسانید و به فراریان کاری نداشته باشید، ولی سیاست مداران امروز حاضرند برای پیروزی خود از همه نوع بمبهای شیمیایی و هستهای استفاده کنند.
از امتیازات اسلام آن است که سیاست اسلام از دیانت آن جدا نیست
در نمازجمعه، عبادت عین سیاست و سیاست عین عبادت است. نمازجمعه به جای نماز ظهر است، ولی دو رکعت خوانده میشود، زیرا دو خطبه جایگزین دو رکعت نماز میشود و امام جمعه در خطبه دوم مسایل جامعه و جهان را برای مردم بازگو و تحلیل می کند: «وَ یخْبِرُهُمْ بِمَا وَرَدَ عَلَیهِمْ مِنَ الْآفَاقِ» (وسائل الشیعه، ج 7، ص 344.) و مردم باید با وضو و رو به قبله اخبار جهان را بشنوند، گویا در حال نمازند.
نه تنها در مسئله سیاست، بلکه در حقوق، اقتصاد، مدیریت و سایر رشته های علوم انسانی، باید اول نگاه ما به هستی و انسان و هدفها و آینده روشن شود تا ببینیم چگونه برنامه ریزی و مدیریت کنیم.
سیاست قرآن، با توجه به حکمت الهی، نظارت الهی، عدل الهی، تکلیف الهی، پیروی از انبیای الهی، امداد های الهی، معجزات الهی، مهلتهای الهی، آزمایش های الهی و سنت های الهی است.
اگر امروز سیاسیون بر اساس سلطه گری، تهدید، ارعاب، استثمار و درآمد بیشتر برنامهریزی میکنند، سیاست در قرآن، به معنای برپایی عدالت است. قرآن یک جا میفرماید: «أَقیمُوا الدِّینَ» (شوری، 13)، در جای دیگر میفرماید: «أَقیمُوا الصَّلاهَ» (روم، 31) و در جای دیگر میفرماید: «أَقیمُوا الْوَزْنَ» (الرّحمن، 9) یعنی دینداری و عبادت و عدالت هر سه با یک تعبیر مطرح شده است.
قرآن، عدالت واقعی را در سایه پیروی از انبیا و قانون آسمانی میداند:«لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» (حدید، 25)
اسلام، عدالت را در امام جماعت، قاضی، شاهد، مرجع تقلید و رهبر شرط دانسته و به عدالت میان فرزندان، در وصیت و حتی با دشمن سفارش کرده است: «وَ لا یجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى أَلاَّ تَعْدِلُوا» (مائده، 8) و میفرماید: شما با کسانی که به خاطر دین با شما نجنگیدهاند و از خانههایتان بیرونتان نکردهاند، نیکی کنید: «لا ینْهاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذینَ لَمْ یقاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَ لَمْ یخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَیهِمْ إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الْمُقْسِطینَ» (ممتحنه، 8)
در سیاست قرآن، تأمین امنیت برای همه مردم حتی کفاری که در بلاد اسلامی زندگی میکنند مورد عنایت است، آن هم امنیت مالی، اقتصادی، روانی، جانی، اجتماعی، امنیت ملی، تا آنجا که اگر کسی دیگری را با اسلحه تهدید کند، گرچه از آن استفاده نکند، لقب «مفسد فی الارض» به او داده شده و با سختترین کیفر، قصاص میشود.
**کرامت و آزادی انسان
در سیاست اسلام آزادی وجود دارد، ولی در چارچوب دستورات دین. قرآن میفرماید: آنجا که خدا و رسول امری را مقرر کنند، هیچ زن و مرد با ایمانی حق انتخاب راه دیگری ندارند:«وَ ما کانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَى اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ یکُونَ لَهُمُ الْخِیرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ» (احزاب، 36) یعنی آزادی انسان در چهارچوب قوانین الهی است.
در سیاست قرآن، حکومت و قدرت مخصوص خدا، پیامبران و افراد معصوم است و در زمان غیبت و دسترسی نداشتن به معصوم، علمای ربانی باید براساس کتاب آسمانی حکومت کنند. البته این شیوه مخصوص اسلام نیست؛ بلکه در زمان حضرت موسی نیز این گونه بوده است. چنان که قرآن میفرماید: «إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْراةَ فیها هُدىً وَ نُورٌ یحْکُمُ بِهَا النَّبِیونَ الَّذینَ أَسْلَمُوا لِلَّذینَ هادُوا وَ الرَّبَّانِیونَ وَ الْأَحْبارُ بِمَا اسْتُحْفِظُوا مِنْ کِتابِ اللَّهِ» (مائده، 44) یعنی پس از انبیا، علما باید براساس کتب آسمانی حکومت کنند، که این همان ولایت فقیه است.
امروزه سیاسیون دنیا، برای رسیدن به اهداف خود، از تهدید و تطمیع و فریب فروگذار نمیکنند، ولی سیاست قرآن اجازه نمیدهد که برای رسیدن به هدف ،ذرهای از راه حق منحرف شد: «وَ احْذَرْهُمْ أَنْ یفْتِنُوکَ عَنْ بَعْضِ ما أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَیکَ» (مائده، 49)
در سیاست قرآن، انسان دارای کرامت است و مال و جان و آبروی او محترم است و هیچ گونه تبعیض میان آدمیان روا نیست. برخورد نیکو، مدارا، تواضع، دلسوزی، سادگی، عیب پوشی، نیکوکاری و انصاف، هدف سیاست دینی است.
در سیاست دینی، حرکت و رشد انسان باید آنگونه باشد که عقل و وحی میگوید، نه آنگونه که تمایلات شخصی یا جامعه میخواهد.
در سیاست دینی، نگاه به ابدیت است نه زندگی مادی.
در سیاست دینی، هدف از به دست آوردن قدرت، اقامه نماز و زکات و احیای امر به معروف و نهی از منکر است: «الَّذینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاهَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ» (حج، 41)
در سیاست دینی، هدف از به دست آوردن قدرت، برداشتن غل و زنجیرهایی است که آداب و رسوم غلط به گردن مردم انداخته است: «وَ یضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتی کانَتْ عَلَیهِمْ» (اعراف، 157)
قرآن نمونه هایی از حاکمان و سیاستمداران دینی را این گونه معرفی میکند:الف) ما به ذوالقرنین قدرت دادیم و او در طی سفرهایی به شرق و غرب با کمک مردم و ساختن سدی بزرگ، ایجاد امنیت کرد.
ب) ما به یوسف تدبیری دادیم و او کشور را از قحطی نجات داد.
ج) ما به طالوت توان جسمی و علمی دادیم و او لشکر متجاوز را تار و مار کرد.
سیاسیون دینی، اطاعت مردم را بر اساس فرمان خدا میخواهند، برای وطن دوستی ارزش قائلند، ولی نه به قیمت وطن پرستی.
این سیاست قارونی است که برای رفت و آمد خود در جامعه، انواع تشریفات را ایجاد میکند: «فَخَرَجَ عَلى قَوْمِهِ فی زینَتِهِ» (قصص، 79)
این سیاست فرعونی است که خودش را خدای مردم میداند و میگوید: «أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلى» (نازعات، 24)
این سیاست نمرودی است که خود را مالک حیات و مرگ مردم میداند و میگوید: «قالَ أَنَا أُحْیی وَ أُمیتُ» (بقره، 258)
سیاسیون غیر الهی، پا به هر منطقه ای بگذارند فساد میکنند: «إِنَّ الْمُلُوکَ إِذا دَخَلُوا قَرْیهً أَفْسَدُوها وَ جَعَلُوا أَعِزَّه أَهْلِها أَذِلَّةً وَ کَذلِکَ یفْعَلُونَ» (نمل،34)
در سیاست الهی، مقامها بر اساس لیاقت است. خداوند حضرت ابراهیم را با چند حادثه سخت امتحان کرد و بعد فرمود: «إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً» (بقره، 124)
**ملاک عزل و نصب ها
در سیاست الهی ملاک عزل و نصبها عبارت است از:
1. ایمان: «أَفَمَنْ کانَ مُؤْمِناً کَمَنْ کانَ فاسِقاً لایسْتَوُونَ» (سجده، 18)
2. تقوا: «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ» (حجرات، 13)
3. علم: «قُلْ هَلْ یسْتَوِی الَّذینَ یعْلَمُونَ وَ الَّذینَ لایعْلَمُونَ» (زمر، 9)
4. سابقه: «وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُوْلَئکَ الْمُقَرَّبُونَ» (واقعه، 10-11)
5. توانایی بر حفظ بیت المال: «حَفیظٌ عَلیمٌ» (یوسف، 55)
6. امانت داری و توان جسمی: «إِنَّ خَیرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِی الْأَمینُ» (قصص، 26)
7. هجرت و تلاش: «وَ الَّذینَ آمَنُوا وَ لَمْ یهاجِرُوا ما لَکُمْ مِنْ وَلایتِهِمْ مِنْ شَیءٍ حَتَّى یهاجِرُوا» (انفال، 72)
در سیاست الهی، از تمامی نیروها، گرچه از جنس ما نباشند، استفاده میشود: «وَ مِنَ الشَّیاطینِ مَنْ یغُوصُونَ لَهُ وَ یعْمَلُونَ عَمَلاً دُونَ ذلِکَ» (انبیاء، 82)
در سیاست الهی از تمامی نیروها تفقد میشود: «وَ تَفَقَّدَ الطَّیرَ» (نمل، 20)
در سیاست الهی، برای پیشرفت و توسعه تلاش میشود:«هُوَ أَنْشَأَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَکُمْ فیها» (هود، 61) و برای توسعه، از ایمان وتقوا کمک گرفته میشود:«وَیا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیهِ یرْسِلِ السَّماءَ عَلَیکُمْ مِدْراراً وَ یزِدْکُمْ قُوّه إِلى قُوَّتِکُمْ وَ لا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمینَ» (هود، 52)
یکی از ابعاد امامت، سیاست و حکومت است. در حدیث میخوانیم: بنای اسلام بر نماز و روزه و زکات و حج و ولایت است، ولی ولایت و سرپرستی امت که امری سیاسی است، در میان آنها برجستهترین است. البته مسئله امامت، محدود به دنیا نیست بلکه تا قیامت ادامه دارد. قرآن میفرماید: به یادآور روزی را که هر گروهی از مردم را به همراه امامشان فرا میخوانیم.
قرآن، رهبران الهی را چنین معرفی میکند:
زندگی آنان مردمی: «رَسُولاً مِنْهُمْ» (بقره، 129)، همراه با اخلاق نیکو: «وَ إِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظیمٍ» (قلم، 4)، رفت و آمد و خوراکشان مثل سایر مردم: «وَ ما أَرْسَلْنا قَبْلَکَ مِنَ الْمُرْسَلینَ إِلاَّ إِنَّهُمْ لَیأْکُلُونَ الطَّعامَ وَ یمْشُونَ فِی الْأَسْواقِ» (فرقان، 20) مردم را برادر خود میدانند: «وَ إِلى عادٍ أَخاهُمْ هُوداً» (اعراف، 65)، نسبت به مؤمنین رئوف و مهربانند: «بِالْمُؤْمِنینَ رَؤُفٌ رَحیم» (توبه، 128) خود را شاه نمیدانند: «وَ لا أَقُولُ لَکُمْ إِنِّی مَلَکٌ» (انعام، 50) در عمل به حرفشان پیشگام و مقاوم، اهل توکل و امید و حامی مظلوم هستند.
در سیاست الهی، غیر خودی ،همراز گرفته نمیشود: «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَه مِنْ دُونِکُمْ» (آل عمران، 118)
در سیاست الهی، وحدت جامعه حفظ میشود: «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا» (آل عمران، 103)
در سیاست الهی، نزاع جایی ندارد: «وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ ریحُکُمْ» (انفال،46)
در سیاست الهی، جامعه روی پای خود میایستد: «فَاسْتَوى عَلى سُوقِهِ» (فتح، 29)
در سیاست الهی، مکر و فریب و دغل بازی جایی ندارد. قرآن میگوید: فریب تاکتیک دشمن را نخورید. جمعی از بزرگان یهود برای تهاجم و شبیخون فرهنگی طراحی کردند که صبح مسلمان شوند و غروب به یهودیت برگردند و با این کار هم بین مسلمانان تردید ایجاد کنند که چرا سخنان پیامبر اسلام آنان را جذب نکرد و هم یهودیان را در راه خود مقاوم کند که بگویند سران ما هم که رفتند، غروب برگشتند: «آمِنُوا بِالَّذی أُنْزِلَ عَلَى الَّذینَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهارِ وَ اکْفُرُوا آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ یرْجِعُونَ» (آل عمران، 72)
**برنامه های دشمنان
باید بدانیم که دشمنان برای ما چه آرزوها و برنامههایی دارند :
آرزو میکنند که در تنگنا قرار بگیریم: «وَدُّوا ما عَنِتُّمْ» (آل عمران، 118)
آرزو میکنند از موضع خود کوتاه بیاییم:«وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَیدْهِنُونَ» (قلم، 9)
آرزو میکنند غافل شویم: «وَدَّ الَّذینَ کَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ» (نساء، 102)
آرزو میکنند دست از مکتب خود برداریم: «وَدُّوا لَوْ تَکْفُرُونَ کَما کَفَرُوا فَتَکُونُونَ سَواءً» (نساء، 89)
نه تنها آرزو، بلکه تدبیر میکنند: «وَ یمْکُرُونَ وَ یمْکُرُ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَیرُ الْماکِرینَ» (انفال، 30)
نه تنها تدبیر، بلکه پول و امکاناتی خرج میکنند: «إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا ینْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ لِیصُدُّوا عَنْ سَبیلِ اللَّهِ» (انفال، 36)
ولی خداوند قول داده که همه طرحها را خنثی کند: «إِنهَُّمْ یکِیدُونَ کَیدًا وَ أَکِیدُ کَیدًا» (طارق، 15-16)
قرآن میفرماید: علامت دشمن آن است که اگر به شما خیری از قبیل پیشرفت علمی، صنعتی ،نظامی و اقتصادی برسد، ناراحت میشوند:«إِنْ تُصِبْکَ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ» (توبه، 50)
در سیاست قرآنی، نباید در هیچ قرارداد و برنامهای کفار راه نفوذ بر مسلمانان داشته باشند:«وَ لَنْ یجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرینَ عَلَى الْمُؤْمِنینَ سَبیلاً» (نساء، 141)
قرآن به پیامبرش میفرماید: به فکر راضی کردن مخالفان نباش که آنها هرگز از تو راضی نمیشوند، مگر اینکه از آنها پیروی کنی: «وَ لَنْ تَرْضى عَنْکَ الْیهُودُ وَ لاَ النَّصارى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ» (بقره، 120)
بارها در قرآن میخوانیم، اسلام سراسر زمین را فراخواهد گرفت: «لِیظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَ کَفى بِاللَّهِ شَهیداً» (فتح، 28) و سرانجام بندگان صالح وارث زمین خواهند شد:«وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یرِثُها عِبادِی الصَّالِحُونَ» (انبیاء، 105)
در اسلام، استبداد ممنوع است و باید کارهای جامعه با مشورت انجام گیرد:«وَ أَمْرُهُمْ شُورى بَینَهُمْ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ ینْفِقُونَ» (شوری، 38) و هیچ کس از مشورت بی نیاز نیست: «وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ» (آل عمران، 159)
باید از متخصصین گمنام و بی نشان استفاده شود، همان گونه که پادشاه مصر از یوسف که در زندان بود، برای تعبیر خوابش و حل مشکل قحطی استفاده کرد.
در سیاست قرآنی رجوع به کارشناسان و خبرگان، اصل است: «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ» (نحل، 43) توجه به اهم و مهم اصل است. قاعده لا ضرر اصل است، خواه ضرر به خانواده باشد:«وَ لا تُضآرُّوهُنَّ لِتُضَیقُوا عَلَیهِنَّ» (طلاق، 6) خواه آموزش های مضرّ و بی فایده باشد: «وَ یتَعَلَّمُونَ ما یضُرُّهُمْ وَ لا ینْفَعُهُمْ» (بقره، 102) خواه ضرر مکتبی باشد: «وَ الَّذینَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً» (توبه، 107) خواه ضرر به مردم باشد: وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ (مائده، 2)
در سیاست اسلام، دعوت مردم به دین از طریق حکمت و موعظه و مناظره است: «اُدْعُ إِلى سَبیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَه وَ الْمَوْعِظَه الْحَسَنَه وَ جادِلْهُمْ بِالَّتی هِی أَحْسَنُ» (نحل، 125)
در سیاست اسلام، حتی در جبهه جنگ اجازه تحقیق برای شناخت دین داده میشود: «وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکینَ اسْتَجارَکَ فَأَجِرْهُ حَتَّى یسْمَعَ کَلامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ» (توبه، 6)
در سیاست قرآن، دفاع از مستضعفین واجب و ترک آن مورد توبیخ قرار گرفته است: «وَ ما لَکُمْ لا تُقاتِلُونَ فی سَبیلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ» (نساء، 75)
این مقدمه با نگاهی گذرا به آیات سیاسی قرآن بود که بدون شک دین از سیاست جدا نیست. ان شاءالله با مطالعه این کتاب به شناخت بیشتری در این زمینه خواهید رسید.
زهرا چیذری| گاهی انتخاب تو نه فقط دنیایت را که حتی آخرت و تمام هستیات را میتواند دگرگون کند. کار سخت و مسیر دشواری است که اگر در لحظهلحظهاش همراهی خدا را از دست بدهی، ممکن است در تاریکی عمیقی فرو روی. خیلی وقتها اما هدایت و عنایت الهی به مدد خواست تو میآید تا از اعماق تاریکی به سوی روشنترین افق خورشید هدایت شوی. هدایت و عنایت خدا اما همیشه هست، هر چند خیلی وقتها ما غافلیم. حکایت این هدایت را میتوان در کسانی دید که خود را بازنگری کردند و با محاسبه خود وقتی بر سر چندراهیهای زندگی قرار گرفتند، روشنی ضمیرشان همچون مغناطیسی قوی آنها را به سوی حقیقت کشانده است و توفیق این را داشتهاند تا اصلیترین مسیر زندگیشان را خودشان انتخاب کنند. تینا ماری هاسکی هم از آن دست افرادی است که خودش دین و سبک زندگیاش را انتخاب کرده است؛ دختر یک کشیش مسیحی که وقتی به سراغ خودش میرود و میبیند انجیل و کلیسا پاسخگوی سؤالات و ابهامات ذهنیاش نیست و نمیتواند روح تشنه حقیقتش را سیراب کند، جستوجو میکند و سرانجام با عنایت و هدایت الهی سرچشمه جوشان حقیقت را مییابد و با تشرف به دین مبین اسلام گمشدهاش را پیدا میکند. اما چه میشود که سبک زندگی دختر یک کشیش امریکایی به سبک زندگی یک بانوی مسلمان و محجبه تغییر میکند، حکایت شیرینی است که از زبان خود این بانوی مسلمان برایتان روایت میکنیم.
جامه زهد و ریا کندم و برتن کردم
چطور شد که سبک زندگی شما به عنوان مسیحی به سبک زندگی اسلامی تغییر کرد و مسلمان شدید؟
پدر من یک کشیش پروتستان است از همین رو میتوانم بگویم من دختری بودم که در کلیسا بزرگ شدم.
پدر شما یک کشیش است؟! چطور شد که دختر یک کشیش پروتستان با اسلام آشنا شد؟
من به عنوان یک دختر مسیحی بزرگ شدم و برای ادامه تحصیل وارد دانشگاه شدم، پس از دانشگاه در ماجرای آشنایی من با یک مرد مسلمان ایرانی مسیر زندگیام تغییر کرد. ما با هم ازدواج و در همین خلال شروع به مطالعه درباره دو دین اسلام و مسیحیت کردیم. خدا به من و همسرم یک دختر داد و ما به خاطر دخترمان باید یک دین را انتخاب میکردیم، چون دوست نداشتیم یکی از ما مسلمان باشد و به مسجد رود و دیگری مسیحی باشد و به کلیسا برود، بنابر این با هم قرار گذاشتیم تا مطالعه و بررسی کنیم و هر دینی که منطقیتر و درستتر بود را انتخاب کنیم. من میخواستم به شوهرم ثابت کنم دین مسیحیت درستتر و کاملتر است. پیش از این من انجیل میخواندم، به کلیسا میرفتم و به دین خودم باور داشتم. ما مطالعات زیادی را درباره اسلام و مسیحیت، شیعه و سنی انجام دادیم و در نهایت به جای آنکه من بتوانم شوهرم را مسیحی کنم، خودم مسلمان شدم.
به طور یقین بررسیهای شما درباره اسلام و مسیحیت شما را به این نتیجه رساند که اسلام دین کاملتری است و مسلمان شدید. نقاط ضعف مسیحیت چه بود که شما را به اسلام ترغیب کرد؟
در دین مسیحیت ابهامات زیادی وجود دارد که در عمل کلیسا و انجیل نمیتوانستند به این ابهامات پاسخ بدهند.
به طور مصداقیتر میتوانید بگویید این ابهامات چه بود؟
به طور مثال مسیحیان میگویند حضرت عیسی(ع) خداست. از کودکی هم این موضوع در ذهن منجا افتاده بود که حضرت عیسی(ع) خداست. اما بهیکباره خداوند پرده و قفل را از قلب من برداشت و من توانستم حقانیت اسلام را ببینم.
اینکه مسیحیت میگوید حضرت عیسی(ع) هم خداست، هم پیغمبر است و هم پسر خداست، برای من قانعکننده نبود و پیش خودم فکر میکردم چطور یک نفر میتواند در یک لحظه هم خدا باشد، هم پیغمبر و هم پسر خدا.
پس ازدواج با یک مرد مسلمان انگیزه شما از اسلام آوردن نبود؟
نه اصلاً من در مطالعاتم درباره اسلام و مسیحیت برای انتخاب دین با تناقضات مختلفی مواجه شدم که نواقص دین مسیحیت را به من اثبات کرد. تثلیث یکی از اصلیترین ابهامات ذهنی من بود. بعد از اینکه پرده از ذهن من برداشته شد، تناقضات بیشتری را در انجیل و دین مسیحیت مشاهده کردم.
مثلاً چه چیزهایی؟
در انجیل از پیامبران با نکات و عبارت نامناسبی یاد شده است. درباره خود حضرت عیسی(ع) از یک طرف در انجیل میخوانیم عیسی برای صلح آمده است اما در یک جای دیگر میبینیم نوشته شده عیسی برای جنگ آمده است. یکی از ابهامات و نکات نامناسب دیگری که در انجیل وجود دارد و من قبلاً متوجه آن نبودم، این است که در اولین سوره انجیل آمده است: خداوند بعد از خلقت دنیا خسته شد و نیاز به استراحت داشت. این موضوع برای من خیلی سنگین بود که خدایی که در انجیل معرفی میکند آنقدر کوچک است که خسته میشود یا درباره خداوند نوشته: خدای ما خدایی حسود است یا درباره حضرت داوود(ع) و حضرت نوح(ع) روایتهای خوب و قشنگی در انجیل نقل نشده است.
چطور؟
مثلاً در انجیل درباره حضرت نوح (ع) که یکی از پیامبران بزرگ هستند آمده است: بعد از طوفان وقتی که آب خشک شد و کشتی روی زمین نشست، حضرت نوح لخت و مست بوده است و البته این داستان با ماجرای زشتی ادامه دارد، در واقع باید بگویم نوشتههای انجیل صحبتهای نادرست و زشتی بود که هم خدا را کوچک میکرد، هم پیامبران و هم ما آدمها را. مسیحیها هم چنین باوری دارند، تحت عنوان گناه اصلی که بر میگردد به ماجرای دست زدن حضرت آدم و حوا به درخت ممنوعه، به همین خاطر هم تمام بچههای مسیحی که به دنیا میآیند را به خاطر این گناه حضرت آدم و حوا گناهکار میدانند، البته این در بین کاتولیکها رواج دارد. مسیحیان کاتولیک از یک شخص دیگر مثل کشیش کلیسا بخشش میطلبند نه از خداوند. پروتستانها هم ایراداتی دارند که من نتوانستم آن را قبول کنم و اولین ایراد همین موضوع تثلیث و خدا بودن حضرت عیسی(ع) است.
شما از کودکی با چنین باوری بزرگ شدید. چه شد که باور به تثلیث و خدا بودن حضرت عیسی(ع) در ذهن شما رنگ باخت؟
اگر حضرت عیسی(ع) خدا باشد یعنی روز کریسمس میشود روز تولد خدا، از سوی دیگر هم اگر بپذیریم که حضرت عیسی(ع) را به صلیب کشیدند و کشتند یعنی خدای ما هم مرده است و هم اکنون ما خدا نداریم، بنابر این نتوانستم این باور را مثل قبل چشمبسته قبول کنم. وقتی قرآن خواندم، دیدم سوره توحید خدا را به شایستهترین حالت ممکن به تصویر میکشد. اینکه خدا یکی است. فرزند یا پدر و مادری ندارد، بینیاز از هر چیز از جمله استراحت و خوراک است و هیچ همتا و همانندی ندارد. سوره مبارک توحید جواب تمام سوالات من بود.
پس در واقع مطالعه قرآن شما را به پاسخ سؤالاتی رساند که دین مسیحیت، کلیسا و انجیل نمیتوانستند به آنها پاسخ دهند. همین طور است؟
بله دقیقاً به خصوص سوره توحید جواب تمام سؤالات من را داد.
چند سال از تشرف شما به دین اسلام میگذرد؟
تقریباً 24 سال.
آیا برای شما بین شیعه یا سنی بودن انتخابی شکل نگرفت؟
در امریکا ما دوستان شیعه و سنی زیادی داشتیم اما ما در اواخر حضورمان در این کشور بیشتر به سمت شیعیان گرایش پیدا کردیم. آنجا یک گروهی بودند که به صورت هفتگی جلسات دعای کمیل برگزار میکردند و هر هفته یک نفر میزبان این جلسات بود.
من و شوهرم هم در این جلسات شرکت داشتیم. من در زمان حضورم در امریکا مهمترین مسئله برایم وحدانیت خدا و رسالت پیامبر(ص) بود و هنوز به معنای کنونی شیعه نبودم اما بعد از آمدن به ایران، سال دوم حضورم در اینجا بود که شیعه شدم.
در حال حاضر من قلباً شیعه هستم و عشق و محبت به اهل بیت(ع) در سینهام موج میزند.
هنوز هم قرآن میخوانید؟
بله. قرآن نور است. من ابتدا که قرآن خواندن را شروع کردم، قرآن انگلیسی میخواندم اما الان دیگر میتوانم قرآن را به زبان عربی و با قرائت بخوانم و تفسیرهای قرآن را هم مطالعه میکنم. قرآن یک نور است. هنگام قرآن خواندن احساس میکنید که خدا با شما حرف میزند.
نهجالبلاغه هم میخوانید؟
بله البته قبلاً بیشتر فرصت داشتم و بیشتر میخواندم. با خواندن نهجالبلاغه خیلی به فکر فرو میروم.
خانم هاسکی! بعد از مسلمان شدن نگاه شما به خودتان، به دیگران و به دنیای اطراف تغییر کرد؟
بعد از مسلمان شدن صبرم خیلی زیادتر شده و راحتتر افراد را میبخشم. قبل از اسلام آوردن من سنگ بودم ولی الان همانند تغییر شب به روز اخلاقم عوض شده است، قرآن و اهل بیت(ع) جان من هستند. دلم نرم شده است و با کوچکترین ذکر خدا و اهل بیت(ع) دل شکسته پیدا میکنم. کاملاً عوض شدهام.
نسبت به دیگران چطور؟
من قبلاً از گناهها و اشتباهات دیگران ناراحت میشدم، به خصوص اینکه نمیتوانم قبول کنم یک مسلمان کار نادرستی انجام بدهد اما حالا فکر میکنم باید به خاطر خدا و قرآن آدمها را بخشید تا خدا هم ما را ببخشد.همچنین حضرت علی (ع) فرمودهاند اگر مشغول به خودمان باشیم و اشتباهات خودمان را ببینیم، اشتباه دیگران را نمیبینیم. من هم در حال حاضر دارم روی خودم کار میکنم. ما باید خودمان را درست کنیم و به اشتباهات و بدیهای دیگران کاری نداشته باشیم. اما قبل از اسلام آوردن من نمیتوانستم این قدر راحت ببخشم. من با چشم دلم و در اثر رابطهای که با خدا و اهل بیت(ع) دارم خدا را میبینم.
آیا زائر خانه خدا هم شدهاید؟
بله 12 سال پیش بود که با شوهرم به حج تمتع رفتم. من به امام رضا (ع) خیلی علاقه دارم و زیاد مشهد میروم. امام رضا (ع) همیشه به من کمک میکند و هر وقت که من بخواهم لیز بخورم و زیر پایم بلغزد امام رضا(ع) بلافاصله دست مرا میگیرد و مرا نگه میدارد.
سال گذشته هم به کربلای امام حسین (ع) مشرف شدم. سوریه و لبنان هم رفتهام و حالا هم به خاطر این بیحرمتیهایی که به حرم حضرت زینب(س) شده است بسیار ناراحتم.
وقتی به زیارت میروید چه احساسی دارید؟
وقتی برای نخستین بار به مکه رفتم با جمعیتی مواجه شدم که هیچ وقت قبل از آن در امریکا با چنین شلوغیای مواجه نشده بودم اما وقتی پایم را روی زمین گذاشتم دیگر شلوغی را حس نمیکردم. اصلاً حس میکردم هنگام طواف پایم روی زمین نیست. حس عجیبی داشتم. در طواف یک بار وقتی ازدحام جمعیت به من فشار آورد، گفتم «یا صاحب الزمان» همین که امام زمان (عج) را صدا زدم، به یک باره جلوی من کاملاً باز شد و توانستم به راحتی طواف کنم و آنقدر جلو بروم که حتی به کعبه بچسبم.
من روح اهل بیت(ع) را در آنجا حس کردم. بعد از سفر مکه یک کتاب نوشتم به نام مثلث عشق. این کتاب درباره خود من، اهل بیت(ع) و شعرهایی است که درباره اهل بیت(ع) مینویسم. من این کتاب را به زبان دل نوشتم.
شما در صحبتهایتان به اتفاقی که برای حرم حضرت زینب (س) افتاد، اشاره داشتید. به نظر شما سناریوی اهانت به اهل بیت(ع) و مقدسات ادیان با چه هدفی صورت میگیرد؟
به نظر من اینها از حقیقت میترسند و با نزدیک شدن حقیقت از قدرت آن احساس وحشت دارند.
پس همین ترس است که باعث میشود در بسیاری از کشورها با خانمهای محجبه برخورد میکنند؟
بله قطعاً. دلیل مخالفت برخی کشورها با حجاب این است که آنها از قدرت حجاب آگاهند. آنها میدانند خانمی که به دینش اهمیت میدهد، خیلی قدرت دارد و از این قدرت و این حقیقت میترسند.
به قدرت حجاب اشاره داشتید. به نظر شما زنان و دختران مسلمان چقدر میتوانند در معادلات اجتماعی، اعتقادی و فرهنگی در دنیا یا کشور خودشان تأثیر داشته باشند؟
خیلی میتواند اثرگذار باشد اما گاهی وقتها غفلت میکنند. ما باید هر کاری را از خودمان شروع کنیم.
خانم هاسکی! چرا اینقدر در دنیا به حجاب حمله میشود. از سینمای هالیوود گرفته تا برنامههای ماهوارهای و حتی بازیهای رایانهای همه و همه میکوشند حجاب را از سر زنان مسلمان بردارند.
اهمیت به دین به معنای قدرت است. کسی که میتواند خود را از آنچه خدا فرموده و در دین آمده است حفظ کند، فرد قدرتمندی است. حجاب هم فقط برای دین اسلام نیست، مسیحیان نیز باید حجاب داشته باشند. در انجیل آمده است اگر ما بدون حجاب به کلیسا برویم و دعا کنیم، حالت خوبی ندارد و این موضوع هنوز هم در انجیل هست و کسی که کاری را که خدا خواسته انجام میدهد، قدرتمند است اما به مرور زمان این سفارش انجیل را به فراموشی سپردهاند.
همانطور که میدانید گرایش به دین مبین اسلام در کشورهای اروپایی و امریکا رو به افزایش است. شما به عنوان کسی که خود تجربه تشرف به اسلام را دارد، آینده این روند را چگونه پیشبینی میکنید؟
خدا فرموده است این وعده خدا در قرآن است. وقتی خدا چشمها را باز میکند، افراد به دنبال حقیقت میگردند. در این صورت است که از رفتارهای دولتهای اروپایی و امریکایی در دخالت در امور دیگر کشورها، ترساندن و کشتن بچههای بیگناه و مادران باردار و رفتارهای اینچنینی ناراحت میشوند و با این کارهاست که گرایش مردم اروپا و امریکا به اسلام روز به روز بیشتر میشود. این کارها نادرست و رفتاری برخلاف قانون خداست.
خانم هاسکی! پدر شما یک کشیش است. وقتی شما مسلمان شدید، واکنش پدر و مادرتان به اسلام آوردن شما چه بود؟ آیا مخالفت نکردند؟
صددرصد. وقتی من مسلمان شدم پدرم تا سالها با من حرف نمیزد و میگفت، من چگونه جواب مردم را بدهم، در صورتی که خودم کشیش هستم و دخترم دینش را عوض کرده است. من اما گفتم این من هستم که باید در برابر اعمال خودم به خدا جواب بدهم.
شما خودتان مادر هستید. فکر میکنید ارزش و جایگاه مادران در تربیت نسلی پاک و اشاعه سبک زندگی اسلامی- الهی تا چه حد است؟
مادر همه چیز است. بسیاری از رفتارهای جوانترها در جامعه برمیگردد به چگونگی رفتارهای پدر و مادرها. سبک زندگی و دینداری باید از خانه شروع شود. مادری که ایمان نداشته باشد، فرزندانش هم نمیتوانند به خدا وصل شوند.
اگر بچهها از سبک زندگی الهی فاصله بگیرند همه به مادر و پدر برمیگردد. من خودم در میان آشنایان خود دیدهام مادری که معلم قرآن است و دارای فرزندان بسیار خوب و دینداری است و مادری که به دین معتقد نیست، فرزندی بسیار بد تحویل جامعه داده است.
خود شما چطور؟ فکر میکنید حالا که مسلمان شدهاید، آیا اسلام آوردن برای مادری بهتر بودن به شما کمک کرده است؟
بله کاملاً، هیچ شکی ندارم. اگر دین نداشتم نمیدانستم الان در کجای دنیا ایستاده بودم و برای فرزندانم چگونه مادری بودم. من از لطف خدا بسیار سپاسگزارم که مرا در مسیر اسلام و ایمان نگه داشت. خدا واقعاً به من لطف میکند.
در حال حاضر با پدر و مادرتان ارتباط دارید؟
بله. ارتباط دارم اما این ارتباط یک داستانی دارد؛ داستانی از کمک خدا و اهل بیت(ع) به خصوص یاری و لطف امام رضا(ع).
امکان دارد این داستان را برای ما و خوانندگان روزنامه جوان هم تعریف کنید؟
بله حتماً. ما تا نزدیک عید امسال با هم هیچ ارتباطی نداشتیم. یک روز از دفتر ارتباط بینالملل حرم امام رضا(ع) با من تماس گرفتند و گفتند چرا شما ایمیلتان را چک نمیکنید.
من گفتم چرا باید ایمیلم را چک کنم. من هدفی ندارم، دلیلی ندارم اما آنها به من گفتند ایمیلتان را چک کنید. امام رضا(ع) با شما کار دارد. وقتی من ایمیلم را چک کردم، دیدم مادرم هشت ماه پیش برایم یک ایمیل فرستاده بود که اگر از دفتر بینالملل حرم امام رضا(ع) با من تماس نمیگرفتند ممکن بود من هیچوقت به سراغ ایمیلم نروم.
مادرتان در این ایمیل برای شما چه نوشته بود؟
مادرم نوشته بود: دوستت دارم. ما را ببخش به شما بد کردیم و امسال بعد از چند سال نزدیک روز مادر و میلاد حضرت زهرا(س) به مادرم تلفن کردم و با هم صحبت کردیم. منش اهل بیت(ع) اینگونه است و در زندگی من بسیار کمک کرده و همه چیز را درست کردهاند.
شاید خیلی از ما مسلمانان هرچند نعمت اسلام را داریم ولی این نعمت را فراموش کردهایم. شما به عنوان کسی که مسلمان نبودهاید و حالا اسلام آوردهاید، اگر فکر میکنید نکتهای میتواند به محکمتر شدن ایمان همه ما کمک کند، به عنوان حسن ختام این گفتوگو بفرمایید.
ما مسلمانان باید همه را خواهر و برادر خود بدانیم. از دروغ و دورویی پرهیز کنیم و به حقیقت گرایش داشته باشیم. رهبر انقلاب یک جملهای دارند با این مضمون که همیشه با اهل بیت(ع) باشیم. ما باید به دینمان اهمیت بدهیم. مردم افرادی را که به دینشان اهمیت میدهند، دوست دارند.
پیکر مطهر 92 شهید دفاع مقدس که پیش از ظهر روز پنجشنبه (24 مردادماه) طی مراسمی از مرز شلمچه وارد میهن اسلامی شدند، همزمان با سالروز شهادت امام صادق(ع) به شکل همگانی در تهران تشییع میشوند.
سرهنگ حسین عشقی مسئول قرارگاه کمیته جستوجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح در گفتوگو با جوان ضمن بیان این مطلب گفت: این شهدا که تفحص پیکر مطهرشان ماحصل دو ماه همکاری مشترک ایران و عراق بوده، مربوط به مناطق عملیاتی جزایر مجنون و فاو هستند که در داخل خاک کشور همسایه یعنی عراق شناسایی و به ایران منتقل شدهاند.
عشقی با بیان اینکه جسد 61 سرباز عراقی در عملیات تفحص شناسایی شدهاند، بیان داشت: کمیته جستوجوی مفقودین که در واقع کار عملی تفحص شهدا را پیگیری میکند در طول عملیات خود بقایای اجساد 61 سرباز عراقی را نیز تفحص کرد که 15 جسد در داخل خاک عراق و 46 تن دیگر نیز داخل خاک ایران شناسایی شدند که اجساد این 46 عراقی نیز روز پنجشنبه تحویل مقامات این کشور شد.
وی همچنین از برگزاری مراسم ویژه در کنار اجساد مطهر 92 شهید دفاع مقدس خبر داد و افزود: در مسیر انتقال اجساد مطهر شهدا از مرز شملچه به شهر اهواز و سپس تهران مراسم ویژهای نیز برگزار میشود که پنجشنبه شب دعای کمیل را در کنار اجساد این شهدا برگزار کردیم و جمعه شب نیز در سالروز تخریب قبور قبرستان بقیع، مراسم ویژهای با حضور معنوی 92 شهید دفاع مقدس برگزار شد.
یادآور میشود: پیکر مطهر 92 شهید دفاع مقدس پیش از ظهر روز پنجشنبه طی مراسمی با حضور مقامات لشکری و کشوری و حضور مردم و زائران کاروانهای راهیان نور در مرز شملچه برگزار شد که نمایندگان کمیته بینالمللی صلیب سرخ بر این مراسم تبادل اجساد سربازان عراقی با شهدای دفاع مقدس نظارت کردند.